جزئیات وحشتناک هستند. برخی ازما با آنها مواجه میشویم، برخی دیگر از آنها میگریزیم، اما بیشک همه از آنها هراس داریم. واقعیت این است که تا وقتی ما فاصلهی خود را با جزئیات زندگیِ روزمره در یک شهر جنگزده حفظ میکنیم، از آن جنگ بیاطلاع میمانیم.
زینا ارهام اهل سوریه است. وقتی در سال ۲۰۱۱ بحران سوریه آغاز شد، در لندن مشغول تحصیل در رشتهی خبرنگاری بود. بعد در بیبیسی شروع به کار کرد. یک بار در بحبوحهی جنگ که برای تهیه گزارشی مستند به سوریه رفته بود تصمیم گرفت کارش را رها کند و به سوریه برگردد. و چون متوجه شده بود که فضای خبرنگاریِ بحران سوریه کاملاً مردانه است، تصمیم میگیرد دورههای آموزش خبرنگاری برای زنان برگزار کند، اما خیلی زود با موانع سختی روبرو میشود.
جنگ در سوریه تاکنون صدها هزار قربانی گرفته و ویرانیهای هولناکی به بار آورده است. تصاویر این فجایع را گزارشگران و خبرنگاران خارجی به طور گسترده در رسانههای سراسر دنیا منتشر کردهاند. اما از همه دردناکتر و تکاندهندهتر تصاویری است که خود سوریها ثبت کردهاند.
جنگ سوریه زخمهای هولناکی به پیکر جامعه وارد آورده، اما همزمان راههای تازهای نیز برای سخن گفتن از این جراحتها در خاطرات و روایتهای داستانی باز کرده است. نویسندهی «خانهای که کشور من بود»، یک نمونه از اینگونه آثار، از انگیزههای خود برای نوشتن این اثر سخن میگوید.
آنچه میخوانید داستان کوتاهی دربارهی اثرات ویرانگر جنگ سوریه بر زندگی اهالی منطقه است. نویسندهی آن، صلاحالدین دمیرتاش، حقوقدان و سیاستمدار کُرد و رهبر مشترک «حزب دموکراتیک خلقها» در ترکیه است که، به دنبال بازداشت گستردهی منتقدان اردوغان، رئیس جمهور کشور، به زندان افتاده است.
بحران آوارگان و پناهجویان سوری از مهمترین عوارض جنگ هولناک و فرسایشی در سوریه است. جایلز دیولی، عکاس و خبرنگاری که خود در جنگ افغانستان به شدت زخمی شده، زندگی دو خانوادهی پناهجوی سوری را مستند کرده و وضعیت دشوار زندگی آنان را به تصویر کشیده است.