تب‌های اولیه

یادداشت‌های روزانه از کابل ــ بخش پنجم

لاله رحمانی

امشب خیلی خوشحال بودم. دانشگاه کابلمان اطلاعیه داده و نوشته که «شایعه‌ی بستهشدن دانشگاه‌های دولتی دروغ بوده و دروس به‌صورت جداگانه پیش خواهد رفت.» اما این خوشحالی به ساعتی دوام نکرد و چند دقیقه بعد، خبر دستگیری دختران معترض بامیان را دیدم و به‌خاطر آنان واقعاً ناراحتم.

یادداشت‌های روزانه از کابل ــ بخش چهارم

لاله رحمانی

دختر کاکایم رفت تا دَر را بسته کند. وقتی آمد، گفت: «همسایه چنان خوب با طالب دست میدهد گویی دوستش باشد. همینقدر زود فراموش کردید که عسکرهایمان را همین انسانها کشته بودند.»

یادداشت‌های روزانه از کابل ــ بخش سوم

لاله رحمانی

از زمانی که به خاطر می‌آورم، بهار همواره زنده‌کننده‌ی امیدهای مرده بوده است. اما گویی بهار امسال کشنده‌ی پسران و دخترانِ جوانِ والدین باشد. من آنان را نگران می‌یابم. همه می‌خواهند به‌نحوی از این سرزمین بروند. چند تن از دوستان من می‌گویند: «اگر بمانیم مرگ است، اگر برویم هم مرگ است. آینده دیگر مال ما نیست.»

یادداشت‌های روزانه از کابل ــ بخش اول

لاله رحمانی

آنچه می‌خوانید قسمت‌هایی از یادداشت‌های دختر نوزده‌ساله‌ی افغانستانی با نام مستعار لاله است. او در این یادداشت‌ها احساسات، افکار و مشاهداتش از زندگی این روزها در کابل را ثبت کرده است.

نان، کار، آزادی؛ مانیفیست زنان افغانستان

داوود ناجی

در شبی تاریک، دستی بر دیواری در کابل یا شاید هرات و شاید هم مزار، شاید غزنه شاید هرکجای افغانستان، مینویسد: «ما زنان بیداریم، از تبعیض بیزاریم.» دستی که این متن را مینویسد میداند که شب می‌رود و دست‌خط کسی که شب بیدار بوده میماند. این تنها یک نمونه از کارزار خلاقانهی زنان معترض افغانستان برای دستیابی به حقوقشان پس از تسلط طالبان است.

مردم‌نگاریِ مردمی بی ‌جا در سراسر جهان

وحید ولی‌زاده

ما با جایی که در آن زاده شدیم تعریف نمی‌شویم، بلکه با راهی که در زندگی برمی‌گزینیم و می‌رویم تعریف می‌شویم. آیا انسان افغانستانی پیش از هرچیز یک انسان بی‌جا نیست که برای دور شدن از خشونت یا جستن موقعیت‌‌های بهتر اقتصادی خانه را ترک می‌گوید، انسانی که ائتلاف‌های سیاسی‌اش برای آن است که پناهی بیابد؟

قصه‌ی صد ساله‌ی زنان افغان

داود ناجی

«نان، کار، آزادی». این شعار زنان در کابل و چند شهر دیگر افغانستان است که در حاکمیت طالبان بارها به خیابان آمده‌اند. شمار این زنان شجاع که چشم در چشم طالبان و با قبول خطرات جدی فریاد خود و همه‌ی زنان افغانستان را به سراسر جهان رسانده‌اند، به مراتب کمتر از تعداد زنانی است که همین چند ماه پیش یک چهارم مجلس افغانستان را به خود اختصاص داده بودند.