زمانی که جنبشهای اجتماعی و سیاسی در اواخر امپراتوری عثمانی اوج گرفته بود، عبدالبهاء که در فلسطین، در حصر حکومت عثمانی زندگی میکرد، با بسیاری از روشنفکران و سیاستمداران اصلاح طلب عثمانی ارتباط دوستی و همفکری داشت.
روایتی که در ادامه میخوانید تابستان گذشته در نیویورک تایمز منتشر شده است. این گزارش حاصل 18 ماه کار تحقیقی است، و ماجرای فاجعهای را بازگو میکند که«دنیای عرب»، این دنیای ازهمگسیخته، از زمان حمله به عراق در سال 2003 متحمل شده است. حملهای که به ظهور داعش یا «دولت اسلامی عراق و شام» و بحران جهانگیر پناهجویان ختم شد.
از «قحطی بزرگ» سال 1847 در ایرلند چه میدانیم؟ چرا این واقعه با نام «سلطان عبدالمجید اول»، امپراتور عثمانی، پیونده خورده است؟ سلطان عثمانی چگونه امپراتوری بود و چه نقشی در این ماجرا داشت و چرا محبوب ایرلندیها شد؟
در ابتدای جنگ جهانی اول، حدود دو میلیون ارمنی در امپراتوری عثمانی میزیستند. در پایان جنگ، تنها اندکی از آنها باقی مانده بودند. این مقاله با مرور نسلکشی ارامنه نشان میدهد که این نسلکشی نه پدیدهای واحد بلکه فرایندی چندبعدی بود.
چرا حکومت ترکیه نسلکشی ارامنه را انکار میکند؟ آیا این حکومت توانسته حافظهی اجتماعی و فرهنگیِ عاملان، شاهدان و قربانیان این نسلکشی را بزداید؟ انکار و هویت چه رابطهای با یکدیگر دارند؟
هدف هیتلر از اشاره به نسلکشی ارامنه پیش از حمله به لهستان چه بود؟ چرا هیتلر آتاتورک را میستود؟ چه شباهتهایی میان روشهای عثمانیها و نازیها میتوان یافت؟