روشن است که واژگانْ بیشتر و تندتر از نحو و نظام آوایی دستخوش دگرگونی میشود. در این نیز تردیدی نیست که دایرهی واژگانی زبان فارسی برای پاسخگویی به نیازهای روزافزون کاربران آن ناگزیر به گسترش است. اما نه ترکیب گروههای دستاندرکار در گسترش و پویایی و بالندگیِ مجموعهی واژگانی زبان فارسی همگون است و نه سهم هر گروه در این کار بازشناخته. در این حال شناختهشدهترین مرجع (اتوریته) زبان فارسی در ایرانِ پسامشروطه نهاد فرهنگستان است.
فرصت زندهزیستن برای بکتاش آبتین کوتاه بود و خبر پادربند بهکشتندادنِ او برای ما هنوزماندگان جانکاه. جرم آبتینِ شاعر و مستندساز نه شعر یا فیلمش بلکه پایداریاش در دلسپردگی به اصل و آرمان آزادی اندیشه و بیان بیاماواگر بود. جرمش از جنس جرم محمد مختاری شاعر بود. شیوهی کشتنِ او اما آن نبود که با مختاری به کار بستند.
پدرسالاری با قدمت چهارهزارساله در بنیاد شکلی از سازماندهی اجتماعی بوده که در آن پدر یا بزرگترین مرد خانواده یا قبیله رئیس آن میشده است. سپس با گذر زمان این واژه یا به معنی فرمانروایی یا سروری مردان بر زنان به کار رفته است. گردا لرنر، تاریخنگار فمینیست آمریکایی، که سروری یا چیرگی یا سلطهی مردان را پدیدهای تاریخی میداند، بر این باور است که پدرسالاری امروزه به معنی «سرنمونه یا الگوی نهادینهی سروری نرینهمدار در جامعه» است.
ما میخواهیم و میتوانیم بجای یکسره تن دادن به زور و زهر سانسور دست از جستن و یافتن پادزهرها برنداریم. میخواهیم و میتوانیم به یاری یکدیگر با چارهاندیشی جمعی در جهان بیمرز ادبیات سربلند بمانیم و بگوییم ما هم مردمی هستیم شایستهی امانتداریِ این ودیعه که دیگران به ما میسپرند.
در پنجشنبهی برفی ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ و چند روز پس از آن با به خیابان آمدن خودبهخودی زنان برای نه گفتن به چماقِ «یا روسری یا توسری» جنبش زنان در ذهن منِ بیستوپنجساله معنا و مفهومی روشن پیدا کرد. از آن به بعد بود که ارزش و اهمیت جنبش در نگاه و خیال من پررنگ شد. در همهی این سالها هر نمودی از خشونت نظامِ ولایی با زنان و هر نشانی از کنش یا واکنش اعتراضیِ آنها در برابر تبعیض و زورگویی من را به یاد آن روزها میاندازد.
چرخ روزگار چرخیده و گردیده و رسیده به زمانی که دیگر نه نشان از جوانیِ دیروزیها مانده، نه میلی به آرمانخواهی به شیوهی دیروز در میان امروزیها. جنگ سرد جای خود را به جنگ نرم و جنگ نیابتی و زورورزی منطقهای و تبانی پشتپردهای داده و انقلاب رنگی و مخملی هم بازار انقلاب کلاسیک را کساد کرده.