تب‌های اولیه

ر‌‌ؤیای سرکشان: از هما تا سپیده

فرشته مولوی

زنی روسری سیاه از سر می‌کند و کبریت می‌کشید که ببینیدم. می‌گریختی از نگاهش، از پرهیب تن نازکش، از یادش می‌گریختی و دور نمی‌شد موی پریشان رها می‌شد که بسوزد و بسوزاند.

نویسنده و اهلی‌هایش

فرشته مولوی

آرزو و خیال اگر در گستره‌ی دانش و فن آغازی برای «رفتن تا رسیدن» است، در پهنه‌ی هنر و ادبیات سوختِ «رفتن برای رفتن» است. همین است که در ادبیات خیال پریدن و پرواز ازلی-ابدی و یگانه است ــ گیرم که در ذهن هرکس در هر آن رنگ و شکلی دیگر می‌گیرد.

قدرِ دو گندم آزادی

فرشته مولوی

تنها یک درخت در میان بسیار درختِ باغِ بهشت با نشان «نشاید و نباید»ش چندان و چنان خواستنی می‌نماید که خارخارِ خواهش آن عاقبت بر عافیت بهشت چیره می‌شود. آدم پیش از دستیابی به درخت نه گناه می‌‌شناسد و نه با دانایی و حقیقت آشناست. درخت بیش و پیش از آنکه به گناه یا معرفت یا حقیقت تعبیر شود، حکایت از آن دارد که آدم، نه از روی دانش، که از روی سرشت، خواهان آزادیِ بی‌کران و بی‌سانسور است.

سانسورِ نرم با واژه‌های توخالی

فرشته مولوی

واژه‌ی سانسور، برخلاف خودش، برای ما برزخیانِ از سنت مانده و از مدرنیته رانده چندان کهنه نیست. کاربرد رسمی‌اش برمی‌گردد به دوره‌ی ناصری که به پیشنهاد اعتمادالسلطنه و به دستور شاه اداره‌ی سانسور برای کنترل و نظارت بر مطبوعات و کتاب برپا شد. این اداره در دل انطباعات جا خوش کرد تا «دایره‌ی‌ تفتیشِ» دلخواسته‌ی وزیر به راه بیفتد و او بتواند «مراقب و مواظب» چاپ و نشر در ممالک محروسه باشد.

کشتی واژگان و سه ناخدا

فرشته مولوی

روشن است که واژگانْ بیشتر و تندتر از نحو و نظام آوایی دستخوش دگرگونی می‌شود. در این نیز تردیدی نیست که دایره‌ی واژگانی زبان فارسی برای پاسخگویی به نیازهای روزافزون کاربران آن ناگزیر به گسترش است. اما نه ترکیب گروه‌های دستاندرکار در گسترش و پویایی و بالندگیِ مجموعه‌ی واژگانی زبان فارسی همگون است و نه سهم هر گروه در این کار بازشناخته. در این حال شناخته‌شده‌ترین مرجع (اتوریته) زبان فارسی در ایرانِ پسامشروطه نهاد فرهنگستان است.

نه‌گویی به سرکوب آزادی بیان: فضیلت یا ضرورت؟

فرشته مولوی

فرصت زنده‌زیستن برای بکتاش آبتین کوتاه بود و خبر پادربند به‌کشتن‌دادنِ او برای ما هنوزماندگان جانکاه. جرم آبتینِ شاعر و مستندساز نه شعر یا فیلمش بلکه پایداری‌اش در دل‌سپردگی به اصل و آرمان آزادی اندیشه و بیان بی‌اماواگر بود. جرمش از جنس جرم محمد مختاری شاعر بود. شیوه‌ی کشتنِ او اما آن نبود که با مختاری به‌ کار بستند.

ازخودنوشتن در رسانه‌های اجتماعی: کنشگری فردمدار زن ایرانی

فرشته مولوی

پدرسالاری با قدمت چهارهزارساله‌ در بنیاد شکلی از سازمان‌دهی اجتماعی‌ بوده که در آن پدر یا بزرگ‌ترین مرد خانواده یا قبیله رئیس آن می‌شده است. سپس با گذر زمان این واژه یا به معنی فرمانروایی یا سروری مردان بر زنان به‌ کار رفته است. گردا لرنر، تاریخ‌نگار فمینیست آمریکایی، که سروری یا چیرگی یا سلطه‌ی مردان را پدیده‌ای تاریخی می‌داند، بر این باور است که پدرسالاری امروزه به معنی «سرنمونه یا الگوی نهادینه‌ی سروری نرینه‌مدار در جامعه» است.

مشکل سانسور جز با راهکاری جمعی حل نمی‌شود

فرشته مولوی در گفتگو با سپهر عاطفی

ما می‌خواهیم و می‌توانیم بجای یکسره تندادن به زور و زهر سانسور دست از جستن و یافتن پادزهرها برنداریم. می‌خواهیم و می‌توانیم به یاری یکدیگر با چاره‌اندیشی جمعی در جهان بی‌مرز ادبیات سربلند بمانیم و بگوییم ما هم مردمی هستیم شایسته‌ی امانتداریِ این ودیعه که دیگران به ما می‌سپرند.