چپ و سیاست هویتمحور: رقابت بر سر قربانیبودن
اوا ایلوز
ما چپها زمانی همراه با هم برای ارزشهای جهانشمول میجنگیدیم. اما امروز چیزی باقی نمانده جز رقابت بر سر رنج و خودستاییِ بیمارگونه. برندگان این بازی در منتهیالیه راست ایستادهاند.
ما چپها زمانی همراه با هم برای ارزشهای جهانشمول میجنگیدیم. اما امروز چیزی باقی نمانده جز رقابت بر سر رنج و خودستاییِ بیمارگونه. برندگان این بازی در منتهیالیه راست ایستادهاند.
مایکل والزر، فیلسوف آمریکایی، در این کتاب تعریفی «اخلاقی»، و نه «سیاسی»، از صفت «لیبرال» ارائه میکند: فردی که فارغ از تعهدات ایدئولوژیکِ خود، روادار، بلندنظر، منصف و عاری از تعصب است و احساس نمیکند که حتماً باید در هر بحثی پیروز شود.
جوامع مدرن بر سر نوعی رواداریِ نصفه و نیمه به توافق رسیده و پذیرفتهاند که در محدودهی نظم عمومی، مردم میتوانند هر مناسکی را که مایلاند به جای آورند زیرا هیچیک از این اقدامات بر نحوهی تصمیمگیریهای مهم یا نظم زندگیِ مدنی و شخصیشان تأثیری نخواهد داشت.
امروزه، نگاهی به رسانهها میتواند ما را واقعاً از وضع «دموکراسی» مأیوس کند. دموکراسیهای نوین و نویدبخش در لهستان، مجارستان، و ترکیه دچار نالیبرالیسم و شبهاقتدارگرایی شدهاند، و دموکراسیهای باسابقهی غربی زیر حملات احزاب پوپولیستی قرار گرفتهاند. چرا کار به اینجا رسیده است و راه حل آن چیست؟
دسیدریوس اراسموسِ رتردامی، شخصیت برجستهی رنسانس شمال، عمدتاً به عنوان بزرگترین چهره در میان اولین اومانیستها شناخته میشود. پانصد سال پیش، اراسموس با شورشی پوپولیستی به رهبریِ تحریکگر پرنفوذی به نام مارتین لوتر مواجه شد، قیامی که گسستها و تفرقههای حاصل از آن کمتر از تبعات پدیدهای نبود که اکنون در آمریکا و اروپا شاهد آن هستیم.
برای توصیف تلاش کشورهای کمونیست پیشین برای تقلید از غرب پس از ۱۹۸۹ از اسامی مختلفی استفاده شده است ــ آمریکاییشدن، اروپاییشدن، دموکراتیکشدن، لیبرالشدن، توسعه، ادغام، سازگارشدن، جهانیشدن ــ اما معنای آنها همواره مدرنشدن از راه تقلید و ادغامشدن از راه همانندسازی بوده است.
هنگامی که در سال 2013 مخالفان قانونی کردن ازدواج همجنسگرایان در فرانسه جنبش اجتماعی بزرگی را ترتیب دادند، جنبشی که به «تظاهرات برای همه» مشهور شد، بسیاری از روزنامهنگاران و سیاستشناسان فرانسوی آن را «مه 68 محافظهکاران» خواندند. اغراق نیست اگر بگوییم...
در میانهی دههی اول این قرن، یک متخصص علوم سیاسی با پیشنهاد عجیبی به سراغ عصبشناسی به نام رید مونتِگیو رفت. او گفت که وی و همکارانش شواهد و مدارکی دارند که نشان میدهد گرایش سیاسی ممکن است تا حدی موروثی باشد و با واکنش فیزیولوژیک ما به تهدیدها بتوان به آن پیبرد.