تب‌های اولیه

انتقاد و انصاف؛ نامه‌ی سرگشاده‌ی چسواو میوش به پابلو پیکاسو

تراویس البورو

آنچه در ادامه می‌خوانید نمونه‌ای درخشان از انتقاد منصفانه است زیرا چسواو میوش به‌رغم انتقاد صریح از حمایت پابلو پیکاسو از استالین، بر ماندگاریِ آثارِ خلاقانه‌ی پیکاسو تأکید می‌کند. میوش هم نبوغ هنریِ پیکاسو را می‌ستاید و هم بی‌اعتناییِ او به فجایع رخ‌داده در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی را در خورِ نکوهش می‌داند.

ولفگانگ بورشرت: صدای نسل‌های ویران‌شده در استبداد

امید رضایی

چندی پیش صدمین سالروز تولد ولفگانگ بورشرت، نویسنده‌ی آلمانی بود. او به رغم اینکه ۲۶ سال بیشتر عمر نکرد آثار درخشانی همچون نمایشنامه‌ی «بیرون پشت در» را خلق کرد که جزو متون درسی بسیاری از دبیرستان‌های آلمان است. بورشرت که به دلیل انتقاد از سران نازی‌ها بارها زندانی و با حکم اعدام روبرو شده بود، پس از پایان جنگ و در دوران دوساله‌ی شکوفایی ادبی‌اش بر این هدف متمرکز بود که مسئولیت فجایع دوران نازی را به جامعه یادآور شود.

این‌ها مردم نیستند

الهه رضوی

کلمه‌هایی هستند که از فرط استفاده از معنا و مفهوم خالی شده‌اند. مثل ظرف‌هایی خالی می‌مانند که با هر چیز می‌توان آنها را پر کرد و هویتی دلخواه به آن‌ها داد. یکی از این کلمه‌ها «مردم» است. کلمه‌ای که در ادبیات سیاسی ایران کارکردی ویژه دارد و در دوران انتخابات حتی بیش از حالت عادی به گوش می‌رسد.

بشریت و فاجعه

فیلیپ سندز، سرهی پلوخی

آنچه می‌خوانید گفتگویی است میان سرهی پلوخی و فیلیپ سندز در کنفرانس بین‌المللی «مؤسسه‌ی علوم انسانی» با عنوان «میانِ کی‌یف و وین: تاریخ مردم، اندیشه‌ها و اشیای در گردش و حرکت» که از 5 تا 8 دسامبر 2019 در وین برگزار شد.

نه! نه! به یاد والاترین نمونه‌های مقاومت

آرنون گرونبرگ

آرون گرونبرگ، در سخن‌رانی‌ای که در مراسم یادبود جنگ جهانی دوم به زبان آلمانی ایراد کرد، می‌گوید برای اینکه به هویت خود پی‌بریم باید گذشته را بپذیریم. او در این سخن‌رانی به نحو نیشداری از کسانی یاد می‌کند که با فریادِ «نه» و خودداری از اطاعت و پیروی، جان باختند.

مارتا نوسبام: یا با هم پیروز می‌شویم یا با هم شکست می‌خوریم

هوگو آلکونادا مون

نوسبام ــ که پیش از تدریس در دانشگاه شیکاگو در دانشگاه‌های هاروارد، براون و آکسفورد درس داده، در سال 2012 «جایزه‌ی شاهزاده‌ی آستوریاس» را به دست آورده و 63 دکترای افتخاری به او اهدا شده است ــ با شور و حرارت از اهمیت فلسفه در این دوران بحرانی سخن می‌گوید: «نوعی احساس اضطرار وجود دارد. و فلسفه اضطراری است.»

چگونه می‌توان در دنیایی آکنده از بحران، اخلاقی زیست؟

ویلیام مک‌اسکیل

من این مقاله را در محیطی آرام و در زیر نور مطبوعِ خورشید در خانه‌ام در آکسفورد می‌نویسم. شاید چنین تصور کنم که دنیا نیز همین‌قدر ساکت و آرام است. اما اگر از منظری اخلاقی بنگریم، تشبیه دنیا به منطقه‌ای جنگی با واقعیت سازگارتر است.

آیا بدون آزادی می‌توان شاد بود؟

آیدا اندیایه

نویسنده می‌کوشد ارتباط بین شادی و آزادی را بررسی کند. آیا می‌توان آزاد نبود ولی شاد بود؟ آیا شادمانی ارزشش را دارد که آزادیمان را برایش از دست بدهیم؟ یا برای شاد بودن و احساس خوشبختی حتماً محتاج آزادی هم هستیم؟