تب‌های اولیه

قتل‌های زنجیره‌ای ــ اکبر سعیدی ‌سیرجانی

امید رضایی

یکی از چهره‌های مهجور در میان روشنفکران کشته‌شده به دست جمهوری اسلامی، علی‌اکبر سعیدی سیرجانی است. مهجور نه به این معنی که کسی نامش را نشنیده یا یادی از او نمی‌کند. او را بیش از هر چیز بابت نامه‌های انتقادی، صریح و البته روشنگرش به علی خامنه‌ای، رهبر نظام اسلامی، می‌شناسند. اما آن نامه‌ها ــ با همه‌ی اهمیتشان ــ تنها برگ آخر دفتر زندگیِ قصه‌گوی خوش‌سخنی بودند که در بیش از چهار دهه فعالیت فرهنگی‌اش، جزو استثناهایی بود که از یک طرف محبوب عامه بود و کتاب‌هایش جزو پرفروش‌ترین‌ها، و از طرف دیگر به‌واسطه‌ی آثار پژوهشی و دانشِ کم‌نظیرش مورد توجه و احترام اندیشمندان و خواص.

«نوشتن به زبانی غیر از فارسی بیشتر نوعی تراژدی است تا موفقیت»

امیر احمدی آریان در گفتگو با مهرک کمالی

امیر احمدی آریان که اکنون در نیویورک نویسندگی خلاق و ادبیات تطبیقی تدریس می‌کند به‌تازگی رمان «وقتی نهنگ یونس را بلعید» را به زبان انگلیسی با انتشارات معتبر هارپر کالینز به چاپ رسانده است. او در دهه‌ی ۱۳۸۰ در روزنامه‌های ایران بیش از دویست مقاله در حوزه‌ی نقد ادبی منتشر کرده و کتاب «شعارنویسی بر دیوار کاغذیِ» او یکی از مهم‌ترین آثار در حوزه‌ی نقد ادبی است. با او در مورد فعالیت ادبی‌، زندگی‌ و مهاجرتشان است گفتگو کردیم.

وارتگِزی که می‌شناسیم و نمی‌شناسیم

مهرک کمالی

فلاحآزاد در جاثلیق عشق هم مانند سیتیزن وارتگز گره‌های هویت و قدرت را نمایان می‌کند. نویسنده، قدرتِ کشیش، قدرتِ جامعه‌ی محلی، یادآوری خاطره‌ی مدرسه، و وقوف ناگهانی وارتگز به هویت همجنس‌گرایانه‌ی خودش را در رشته‌های درهم‌تنیده‌ای از وقایع بازنمایی می‌کند و خواننده را تا آخر می‌برد.

مهرک کمالی: تقویت عاملیت مردم، نتیجه‌ی ناخواسته‌ی انقلاب ۵۷

مهرک کمالی، استاد ادبیات فارسی

من در روزهای منتهی به انقلاب، در شیراز بودم و کاملاً هم نسبت به انقلاب سمپاتی داشتم. به عنوان یک نوجوان به راهپیمایی‌ها میرفتم و خیلی دوست داشتم که شاه نباشد. خانوادهی ما کاملاً غیرسیاسی بود و پدر و مادرم هیچ کاری با سیاست نداشتند، اما من تصور میکردم که شاه یک دیکتاتور است و باید برود و یک حکومت دیگر جایش را بگیرد. هیچ تصور خاصی هم از این‌که چه چیزی پیش خواهد آمد نداشتم. 

آیا داستان‌نویسی ایران بعد از انقلاب به «وظیفه»ی خود عمل کرده است؟

مهرک کمالی

دو عامل مهم داستان‌نویسیِ ایرانِ قبل و بعد از انقلاب را از هم جدا می‌کند: اول، جهان‌بینی نویسندگان و دوم، تفسیرشان از روابط قدرت. داستان‌نویسان مطرح پیش از انقلاب، به اشکال مختلفِ رئالیسم اجتماعی و رئالیسم انتقادی ملتزم بودند و بر مبنای قدرت تعیین‌کننده‌ی نهادهای مسلط بیرونی داستان می‌نوشتند. داستان‌نویسانِ پس از انقلاب بر کنش فردی و بُعد روانشناختی شخصیت‌های داستانی تأکید داشتند.

مورچه‌ی امیدوار و زمستان سیاه

مهرک کمالی

نیمهی اول دههی شصت، یا باید میرفتی جبهه، یا میبردنت زندان، یا مخفی میشدی، یا میرفتی تبعید، یا مثل مورچه این ور و آن ور میزدی که آذوقهای فراهم کنی تا پایان فصل سرما. من مورچهی امیدواری بودم که تردید نداشتم زمستان میگذرد، «وز پیاش پیک بهار، با هزاران گل سرخ، بیگمان میآید!»

بریدن از ریشه‌ها: خاطراتی از سال‌های ۱۳۶۲ - ۱۳۵۶

مهرک کمالی

مهر ۵۸، با باز شدن مدرسهها، چیزی که پدرم نگرانش بود شروع شد. معلمها و کارکنان مدرسه به او بیاعتنایی و از او دوری میکردند. تا سال پیش، معروف بود که دمِ گرمِ پدرم یاغیترین دانش‌آموزان نوجوان را رام میکند و عبوسترین معلمها را مهربان. چون بچهها را دوست داشت، آن‌ها هم دوستش داشتند.

مورچه‌ی امیدوار و زمستان سیاه

مهرک کمالی

نیمهی اول دههی شصت، یا باید میرفتی جبهه، یا میبردنت زندان، یا مخفی میشدی، یا میرفتی تبعید، یا مثل مورچه این ور و آن ور میزدی که آذوقهای فراهم کنی تا پایان فصل سرما. من مورچهی امیدواری بودم که تردید نداشتم زمستان میگذرد، «وز پیاش پیک بهار، با هزاران گل سرخ، بیگمان میآید!»