آیا ما انسانها میتوانیم بر سر ارزشهایی توافق کنیم که به ما اجازه خواهند داد با خطرات فراوانی که خود و سیارهمان با آن مواجهایم مقابله کنیم؟ منظورم همهی ما است، زیرا هیچ گروه یا ملتی از این مشکلات در امان نیست.
مفهوم خواهرانگی را اولینبار کتی ساراچیلدو، فمینیست آمریکایی، در سال ۱۹۶۸ بهعنوان سلاحی برای «آگاهیبخشی» ابداع کرد.
هرچند اعضای «اتحادیهی زنان»، «کمیتهی هوشیاری زنان»، کارگران جنسی و دیگر زنان طبقات محروم و حاشیهنشین، نقش اصلی را در کمون ایفا کردند اما کمون توسط مردان رهبری میشد و زنان اغلب به حاشیه رانده شدند و نامشان در تاریخ گم شد.
آیا زن و مرد ذاتاً متفاوتاند، و آیا نقشهای اجتماعیِ تعیینشده برای آنها پیامد منطقیِ این تفاوتهاست؟ انجلا ساینی، روزنامهنگار علمی، کتاب هیجانانگیزِ خود دربارهی مردسالاری را با این سخنِ دلنشین آغاز میکند که مردسالاری نه تغییرناپذیر است، نه اجتنابناپذیر و نه تزلزلناپذیر.
در سپتامبر ۱۹۴۴، کمی بعد از آزادی رُم، اولین شمارهی نشریهی مرکوریو ماهنامهای سیاسی، هنری و علمی ــ منتشر شد. سردبیر این نشریه آلبا د سسپدس، نویسندهی نامدار کوبایی-ایتالیایی، بود. پدربزرگ او انقلاب استقلال کوبا از اسپانیا را رهبری کرده و بعد از پیروزی انقلاب بهعنوان اولین رئیسجمهور کوبای مستقل انتخاب شده بود.
گروه تعاونیِ جِینها شبکهای متشکل از زنان کنشگری بود که در اواخر دههی ۱۹۶۰ و اوایل دههی ۱۹۷۰ در شیکاگو شکل گرفت و مخفیانه به زنان امکان سقط جنین میداد. کار این گروه در آن دوره غیرقانونی بود اما آنها مطابق با موازین و روشهای درست پزشکی فعالیت میکردند.