تب‌های اولیه

بدرود با «گابو» و «مرسدس»؛ یادداشت‌هاى رودریگو گارسیا پسر گابریل گارسیا مارکز از آخرین روزهاى زندگى پدرش

رضا علامه‌زاده

«پدرم، مثل مادرم سخت معتقد بود که زندگى خانوادگى ما مىباید کاملاً خصوصى بماند. بچه که بودیم وادارمان مىکردند هر بار این قانون را رعایت کنیم. ولى حالا دیگر بچه نیستیم. شاید بچههاى بالغ باشیم اما بچه نیستیم.» این یادداشتی است از رودریگو گارسیا، پسر بزرگ گابریل گارسیا مارکز، در توجیه انتشار یادداشتهایش به صورت کتابى با عنوان «گابو و مرسدس؛ یک بدرود»؛ کتابى که او و ناشرش به خوبى مىدانستند به محض انتشار با استقبال دوستداران مارکز، محبوبترین رماننویس معاصر در سراسر جهان، روبه‌رو خواهد شد.

گابریل گارسیا مارکز، «صد سال تنهایی» و داستان‌هایی برای زندگان

سیلوانا پاترنوسترو

به برادر کوچک‌ترش، گوستاوو، گفته بود که روزی کتابی خواهد نوشت که بیشتر از دون‌ کیشوت خواننده خواهد داشت. بعد از ازدواج به همسرش مرسده گفته بود که نگران پول نباشد چون تا قبل از چهل سالگی رمانی منتشر می‌کند که همه‌ی مردم دنیا آن را خواهند شناخت.