تب‌های اولیه

من فقط دفنش کردم

روایت‌های زندان مریم حسین‌خواه ۴

شب یلدا بود، سوپری زندان بعد از چند ماه میوه آورده بود و آنهایی که از چهار ساعت پیش صف بسته بودند دل دل می‌کردند که هندوانه هم آورده باشد...