امروز همه میدانند که نخستوزیر صربستان زنی همجنسگرا است و نخستوزیر مرد ایرلند هم با سربلندی از همجنسگراییِ خود حرف میزند. همین امر در مورد مدیر عامل اپل و تعداد زیادی از سیاستمداران، تاجران، هنرمندان و دانشمندان صادق است با این حال دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم که آزادی اقلیتهای جنسی حتماً در سراسر جهان گسترش خواهد یافت و سرانجام به عربستان سعودی و برونئی هم خواهد رسید. در واقع، وقوع واکنشهای منفیِ همجنسگراهراسانه حتی در لیبرالترین کشورها نیز محتمل است.
ماه گذشته دانشگاه اروپای مرکزی در بوداپست میزبان یووال نوح هراری بود که طی یک سخنرانی چهرهی متفاوتی از ملیگرایی ارائه کرد. تفاوت بین ملیگرایی و مفاهیم رایج و مهمی چون فاشیسم، قبیلهگرایی و جهانیگرایی و رابطهی بین ملیگرایی و دموکراسی مباحث کانونی این سخنرانی بود. نوشتهی زیر ترجمهی این سخنرانی به زبان فارسی است.
آیا دانشوران باید همیشه حقیقت را بیان کنند، حتی اگر این کار به ضرر همسازی اجتماعی باشد؟ آیا باید دروغ را افشا کرد، حتی اگر این دروغ مایهی دوام نظم اجتماعی باشد؟ وقتی کتاب جدیدم، 21 درس برای قرن بیست و یکم، را مینوشتم، در مورد لیبرالیسم با همین مشکل دست و پنجه نرم میکردم.
هفتهی گذشته یووال نوح هراری، نویسندهی نامدار کتابهای «انسان خردمند» و «انسان خداگونه»، هشدار داد که خطر جنگ هستهای، تغییرات آبوهوایی و آشفتگی تکنولوژیک بقای نوع بشر را تهدید میکند، خطری که جز با همکاری جهانی برطرف نخواهد شد.
سرگذشت یووال نوح هراری یکی از افسانههای صنعتِ نشر است. یک استاد دانشگاه گمنام اسرائیلی کتابی به زبان عبری دربارهی تاریخ بشر مینویسد. کتاب در سال 2014 به انگلیسی ترجمه میشود و بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش میرسد. مارک زاکربرگ آن را یکی از کتابهای برگزیدهی سال 2015 مینامد. باراک اوباما میگوید مطالعهی این کتاب چشم او را به روی «مؤلفههای اصلی تمدن خارقالعادهای که بدیهی فرض میکنیم» گشوده است.
یووال نوح هراری، مورخ پرطرفدار، در کتاب جدید خود به سیاستمداران هشدار میدهد که مبادا خیزش ملیگرایی در دنیا آنها را آشفته و پریشان کند. او مینویسد که «برگزیت» صرفاً میتواند دستاندازی در مسیر «اتحاد بشر» باشد.