عالمی دیگر بباید ساخت
اوضاع دیگر نباید به روال عادی بازگردد
عرفان ثابتی
اولگا توکارچوک، برندهی جایزهی نوبل ادبیات سال ۲۰۱۸، میگوید: «مدتها بود که اتفاق واقعاً شگفتآوری رخ نداده بود، و در نتیجه قوهی تخیلمان از کار افتاده بود. اگر در همین تعطیلات اخیر کریسمس، کاساندرا ]الههی پیشگویی در اساطیر یونانی[ به ما میگفت: "سه ماه دیگر با دو متر فاصله از هم صف خواهید بست، ماسک به صورت خواهید زد و اکثرتان در خانه حبس خواهید شد" هیچکس حرفش را باور نمیکرد...حتی به فکرمان هم خطور نمیکرد که این دنیای شلوغ جهانی نخواهد توانست که تا ابد بر اساس اصول قدیمی به کارش ادامه دهد...چیزی دارد ما را میآزماید. نمیدانم که دست تقدیر است یا شیطان یا طبیعت یا خدا...؟ از هر نظر در بوتهی آزمایش افتادهایم...از دنیای پیش از این بیماریِ همهگیر چیزی جز خاطرهای از دوران گذشته باقی نخواهد ماند.»
آریس، شخصیت اصلیِ کمدی سیاه «نمیخواهم بدعنق باشم اما باید مطلب مهمی را با تو در میان بگذارم» (گیورگوس گئورگوپولوس، 2019)، مدیر فروش موفق یک شرکت بزرگ تجاری و مردی زنباره است. او پس از اهدای خون میفهمد که ناقل ویروس مرموزی است که از راه خون و از طریق رابطهی جنسی منتقل میشود و تنها زنان را میکشد. این ویروس سه چهار سال قبل پدید آمده و در این مدت چند بار جهش کرده اما تازه یک هفته است که پزشکان به وجود آن پیبردهاند. نشانههای رایج آن عبارتاند از خونریزی از بینی، درد عضلانی و تب بالا. بعد از بروز عوارض، تنها چند ساعت یا چند روز طول میکشد تا زنِ بیمار جان بازد. نوع جدیدی از این ویروس که در خون آریس دیده شده با نوع اولیه و پیش از جهش آن همخوانی دارد و بنابراین میتواند به تهیهی پادتن، و در واقع واکسن، کمک کند. برای دستیابی به این هدف، پزشکان باید بفهمند که کدام زن اولین بار این ویروس را به آریس منتقل کرده است تا بتوانند بیمار صفر را پیدا کنند. این خبر ناگهانی آریس را، که تا پیش از این آدمی مسئولیتگریز و بیبندوبار بوده، تکان میدهد و به جستوجوی تکتک زنانی وامیدارد که پس از رابطهای کوتاه آنها را رها کرده و به شدت رنجانده است. حالا او باید با پیامدهای انتخابها و اعمال گذشتهاش روبهرو شود و از منفعتطلبیِ شخصیِ محض دست بردارد تا مبادا بقای نوع انسان به خطر افتد.
به نظر مایکل سندل، فیلسوف آمریکایی، باید دوباره بر مفهوم «خیر همگانی» تمرکز کرد. به عبارت دیگر، باید از پیلهی خودمحوری و فردگرایی افراطی بیرون آمد و به آرمانهای اخلاقیِ جمعی پرداخت. تکتک اعضای جامعه باید به میل و رغبت خود مسئولیتی را به عهده گیرند و برای بهروزی یکدیگر فداکاری کنند. این امر مستلزم نقض روال عادی جامعهی مدرن است، جامعهای که در آن همبستگی به شدت افول کرده و جایش را به سودجویی، رقابت بیامان و دشمنی داده است.
به قول زیگمونت باومن، نظریهپرداز مدرنیتهی سیال، «جامعهی به شدت فردگرای مصرفی ما...در قطب کاملاً مخالف جامعهی همبسته قرار دارد و رقابت و سؤظن متقابل میآفریند. یکی از عوارض جانبیِ بسیار رایج این جامعه ارزشزدایی از همبستگی بشری است: رد یا حتی انکار فایدهی آن برای تعقیب امیال شخصی و دستیابی به اهداف فردی. ارزشزدایی از همبستگی معلول اهمیت ندادن به خیر همگانی و اوضاع جامعهای است که فرد در آن زندگی میکند. به قول اولریش بِک، یکی از تیزبینترین پژوهشگران دگرگونیهای فرهنگی معاصر، امروزه نه جامعه بلکه تکتک افراد مجبورند که به تنهایی، به شیوهی خود و با توجه به منابع خود، برای مشکلات "زاییدهی اجتماع" راهحلهایی "فردی" بیابند (این کار از نظر بیهودگی شبیه است به ساختن پناهگاه خانوادگی برای در امان ماندن از پیامدهای جنگ هستهای.) در جوامع پیشین دو نگرش غالب بود: "شکاربانی" (عقیده به این که حفظ میراث مشترک خلقت الاهی به انسان سپرده شده) یا "باغبانی" (پذیرش مسئولیت ایجاد و حفظ نظم اجتماعی). اما امروز بیوقفه و مصرانه نگرش "شکارچی" را ترویج میکنند؛ این نگرش بیش از هر چیز و شاید صرفاً به تعداد و اندازهی غنایم شکار و گنجایش خورجین شکار بها میدهد. شکارچی به فراوانیِ حیوانات در ناحیهی شکار، یعنی به موفقیت شکارهای بعدی، بیاعتنا است. در جامعهی مصرفی، که جهان را انبار چیزهای بالقوه مصرفشدنی میشمارد، به افراد توصیه میکنند که در فضای عمومی گوشهی نسبتاً دنج و امنی برای خود دست و پا کنند. در این جامعه، فضای عمومی به طرز ناامیدکنندهای با مردم نامهربان، به مشکلات و مصائب آنها بیاعتنا، و پر از دام و تله است. در این جهان، همبستگی به درد نمیخورد.»
آلبر کامو میگوید: «تنها راه مبارزه با طاعون، پایبندی به شرافت است.» و شرافت چیزی نیست جز «عمل کردن به وظیفه». هرگاه فرد و گروه به وظیفهی خود در قبال یکدیگر عمل کنند و، به تعبیر کامو، رسم شرافت را به جا آورند، همبستگی حاصل میشود زیرا «همبستگی یعنی پیرویِ نظری و عملی از اصلِ "یکی برای همه و همه برای یکی"».
متأسفانه «روال عادی» جامعهی مدرن به جای همبستگی، مبتنی بر «داروینیسم اجتماعی» است. وقتی دولتمردان بسیاری از کشورها- از ایران گرفته تا آمریکا- از پایبندی به نظریهی «مصونیت جمعی» سخن میگویند، در واقع بر تنازع بقا و بقای اصلح صحه میگذارند. همان طور که سندل به درستی تأکید میکند، این نگرش فایدهگرایانه هیچ سنخیتی با آرمان همبستگی ندارد. مروجان «مصونیت جمعی»، که جز تحلیل سود و هزینهی مادی دلمشغولی عمدهی دیگری ندارند، میگویند باید اجازه داد که ویروس کرونا شیوع یابد تا افراد آسیبپذیر جان خود را از دست بدهند و افراد تندرست و خوشبنیه زنده بمانند و چرخهای اقتصاد را دوباره به گردش درآورند. اما حامیان همبستگی بر این باورند که باید به افراد ضعیف و آسیبپذیر به اندازهی افراد نیرومند و قوی بها و اهمیت داد.
جامعهی همبسته، به عقیدهی باومن، «از مشکلات ناشی از رذایل فراگیر بشری نظیر حسادت، بیاعتمادی متقابل، سؤظن، تضاد منافع، و رقابت در امان میماند و دوام میآورد. همبستگی از ایجاد تضاد میان منافع شخصی و خیر همگانی جلوگیری میکند. آنچه مجموعهی ناپیوستهای از افراد را به جامعه تبدیل میکند همبستگی است؛ همبستگی همزیستیِ جسمانیِ افراد را با همزیستیِ اخلاقی آنها تکمیل میکند و به این ترتیب وابستگی متقابل آنها را چنان افزایش میدهد که تقدیر و سرنوشت مشترکی مییابند.»
پیتر سی. بِیکر، نویسندهی آمریکایی، میگوید: «سالها خطمشی رایج در سیاست ــ دربارهی همهچیز از مراقبتهای بهداشتی و درمانی گرفته تا هزینههای اساسی زندگی از قبیل مسکن ــ این بوده که مداخلهی گستردهی دولتی راهحلی عملی نیست. در عوض، به ما گفتهاند که بهترین راهحلها راهحلهای "بازار"محورند که نقشهای بزرگ را به شرکتها واگذار میکنند، شرکتهایی که نه بر اساس مفاهیم منسوخی همچون "خیر همگانی" بلکه بر اساس منفعتطلبی عمل میکنند. اما پس از شیوع این ویروس، دولتها تنها طی چند روز تریلیاردها دلار خرج کردند ــ حتی تا جایی پیش رفتند که مستقیماً به شهروندان چک فرستادند ــ و ناگهان این مسئله که چه چیزی عملی است تغییر کرد. از این منظر، وظیفهی امروز ما این نیست که با ویروس مبارزه کنیم تا اوضاع به روال عادیِ سابق بازگردد زیرا روال عادی فاجعه بود. در عوض، هدف باید این باشد که با ویروس مبارزه کنیم تا روال عادی را به چیزی انسانیتر و امنتر تبدیل کنیم.»
به نظر یووال نوح هراری، مورخ و نویسندهی نامدار، مشکل اصلی نه شیوع ویروس کرونا بلکه رواج «نفرت، حرص و جهل» است. اگر در واکنش به این بحران، شفقت، بخشندگی و حقیقتجویی را جایگزین نفرت، حرص و جهل نکنیم خود را به دست خود به مهلکه انداختهایم.
مهمتر این که دیگر همبستگی ملی کافی نخواهد بود بلکه باید دایرهی همبستگی را به سراسر جهان گسترش داد و از تضاد میان ملیگرایی و جهانوطنی فراتر رفت. به تعبیر هراری، «ملیگراییِ واقعی نه به معنای نفرت از خارجیها بلکه به معنای دوست داشتن هموطنان است. من مالیات میپردازم تا غریبهای در شهر دیگری به نظام سلامت ملیِ خوبی دسترسی داشته باشد. و این کار هیچ عیبوایرادی ندارد. در عین حال باید با خارجیها نیز همکاری کرد. اگر بخواهید مردم فرانسه را از این بیماریِ همهگیر محافظت کنید، باید با مردم آلمان، چین و آمریکا همکاری کنید و اطلاعات خود را با آنها در میان بگذارید. اگر کسی در کرهی جنوبی واکسن ویروس کرونا را تهیه کند آیا ملیگرایان فرانسوی از پذیرش این واکسن خودداری خواهند کرد؟ آن هم به این دلیل که این واکسن را یک خارجی ساخته است؟»
همان طور که گوردون براون، نخست وزیر پیشین بریتانیا، میگوید، این بحران باید به تجدیدنظر در مبانی سیاستهای ادارهی جامعهی جهانی بینجامد: «این سرآغاز دورهای از بازاندیشی عمیق است، از جمله به این علت که پس از دورهی حمایت از محصولات داخلی به این دوران جدید وارد شدهایم. در نخستین سالهای دههی قبل، نوعی ملیگراییِ بسیار تدافعی حاکم بود، که من آن را حمایت از محصولات داخلی میخوانم: بستن مرزها، کاستن از مهاجرت، ساختن دیوارها، تحمیل تعرفهها. در دو یا سه سال گذشته به سوی ملیگرایی ستیزهجویانهتری حرکت کردهایم، یعنی همان جنبش «اول آمریکا.» این تلاشی برای جهانی کردن ملیگرایی پوپولیستی است- «اول هند»، «اول چین» و نظایر آن- و به این ترتیب، ائتلافی جهانی از مخالفان جهانیشدن تشکیل شده است. بعضی از مفروضات جهانیشدن را به چالش کشیدهاند اما در واقع ]دقیقاً[ به همین علت مهمتر است که از همکاریِ جهانی دفاع کنیم و نپذیریم که بعضی از کشورها به همکاری تن درندهند. اگر با وضعیت اضطراریِ پزشکی، با نوعی بیماری عالمگیر، روبهرو باشید کاملاً بدیهی است که کشورها باید با یکدیگر همکاری کنند. نمیتوانید این مشکل را در یک کشور حل کنید؛ این مشکل باید در تکتک کشورها حل شود. حتی انزواطلبترین کشورها نیز باید بدانند که این مشکل را نمیتوان صرفاً در آمریکا یا اروپا حل کرد. اگر نتوان دربارهی چندجانبهگراییِ سلامتی به توافق دست یافت بر سر کدام نوع چندجانبهگرایی میتوان توافق کرد؟ اکنون با پدیدهای مواجهایم که مردم آن را «ملیگراییِ واکسنی» میخوانند. این طرز فکر وجود دارد که همهی کشورها باید برای دستیابی به تجهیزات مورد نیاز خود درگیر رقابتی بیامان شوند. اما تنها راه حل بعضی از این مشکلات، همکاری برای افزایش ظرفیت، جستوجوی مشترک برای دستیابی به واکسن و دارو، و جلوگیری از شیوع دوباره و سهبارهی این ویروس از طریق محافظت از فقیرترین کشورها است؛ در غیر این صورت، این بیماری دوباره از این کشورها به غرب گسترش خواهد یافت. وقتی از انزوا حرف میزنیم، باید به این نکته توجه کنیم که انزوای ملی به نوعی معضل تبدیل شده است اما باید با آن مبارزه کنیم.»
ویروس کرونا ثابت کرده است که « که نظام سیاسیِ موجود ازکارافتاده است. مدتها پیش از آن که کسی چیزی دربارهی ویروس کرونای جدید شنیده باشد، مردم از بیماریهایی میمردند که درمان و پیشگیری از آنها را بلدیم. مردم در جوامع ثروتمند زندگی مخاطرهآمیزی داشتند. متخصصان دربارهی خطر فجایع قریبالوقوع، از جمله بیماریهای عالمگیر، به ما هشدار میدادند اما دست روی دست گذاشتیم و کاری نکردیم.»
روشنفکرانی همچون ربکا سولنیت عقیده دارند که «فاجعهها ابتکار، همبستگی و ارادهی آدمی را تقویت میکنند و بر هدفمندی او، حتی در بحبوحهی درد و رنج، میافزایند.» آنها با تأکید بر امکان پشت پا زدن به راه و رسم جاری، ما را به بر هم زدن روال عادیِ آکنده از فقر، تبعیض، خودمداری، دیگرهراسی و رقابتمحوری تشویق میکنند. آنها «امیدوارند که این امر جهانبینی ما را تغییر دهد. شاید بتوانیم مشکلاتمان را مشترک بدانیم و و جامعه را چیزی فراتر از مجموعهی افرادی بشماریم که بر سر ثروت و منزلت با یکدیگر رقابت میکنند. شاید بتوانیم بفهمیم که منطق بازار نباید بر همهی حوزههای حیات انسانی حاکم باشد.»
به بیان شیوای هراری، «بشر باید دست به انتخاب بزند. آیا به راهِ تفرقه خواهیم رفت یا مسیر همبستگیِ جهانی را در پیش خواهیم گرفت؟ اگر تفرقه و عدم اتحاد را برگزینیم، نه تنها این بحران طولانیتر خواهد شد بلکه به احتمال زیاد به فجایع بدتری در آینده خواهد انجامید. اگر همبستگیِ جهانی را انتخاب کنیم، نه تنها بر ویروس کرونا پیروز خواهیم شد بلکه بر تمام بیماریهای همهگیر و بحرانهایی که ممکن است در قرن بیست و یکم گریبانگیر بشر شود غلبه خواهیم کرد.»
برای مطالعه یا دریافت این دفتر روی گزینههای «بخوانید» یا «دانلود» در بالای صفحه کلیک کنید.