«روزهای سربی» روزنوشتهای یونس حیدری است از زندگی در اردوگاه سفیدسنگ در اواخر دههی ۱۳۷۰ در ایران. این اردوگاه که هنوز در شهرستان فریمان دایر است، گذرگاهی است برای اخراج و بازگرداندن افغانستانیهای ساکن ایران به افغانستان. «روزهای سربی» یادآور تمام ستمهای رفته بر مهاجران، بیکاغذان و نادیدهگرفتهشدگان افغانستانی است.
اکنون میخواهم رویکردی متفاوت به موضوع قانون اساسی بپرورانم و، درضمن، بر اهمیت مجلس مؤسسان، خاصه مجلس مؤسسانی انقلابی، تأکید بگذارم. ایران تاکنون دارای دو قانون اساسی بوده است: یکی قانون اساسی مشروطیت است و دیگری قانون اساسی جمهوری اسلامی. این هر دو قانون بستری خاص داشتهاند که بهطورکلی تحتتأثیر انقلاب دوران خود قرار داشتهاند.
ماجرا اما برای من در یک روز پاییزی شروع شد. آبان ۱۳۹۱ پوران گلفام، همسر فرهاد، در مستند جمعههای فرهاد گفت که وقتی در آخرین روز اداریِ اسفند ۱۳۷۷ اجرای نوروزی فرهاد را لغو کردند فرهاد بسیار ناراحت شد. تأکید گلفام بر اینکه فرهاد هیچوقت آنقدری از مسائل اینگونهای ناراحت نمیشد در پس ذهنم ماند.
این مجموعه، روایتی از زندگی زنان زندانی عادی و غیرسیاسی است که جز صفحهی حوادث روزنامهها، کمتر جایی ردی از آنها دیده میشود. زندگی زنانی که وقتی برای ۴۵ روز در بند عمومی زندان اوین حبس بودم، کنارشان زندگی کردم، قصههایشان را شنیدم و قول دادم که از زندگیشان پشت دیوارهای بلند زندان و آنچه بیرون از زندان بر آنها گذشته، بنویسم.
من با نجف دریابندری حدود سی سال نشستوبرخاست کردهام و این کتاب در واقع حاصل همین حشرونشر است ... نجف دریابندری در هر زمینهای که قلم زد تأثیرگذار شد و دگرگونیهای اساسی ایجاد کرد. نجف دریابندری اگر اهمیتی دارد، در ایجاد همین دگرگونیهاست.
بخش عمده و اصلی روند خصوصیسازی در جمهوری اسلامی را باید از زبان دستاندرکاران این فرایندِ ۳۵ساله شنید، فرایندی که بهصورت مکتوب در جایی ضبط و ثبت نشده است. برای درک بهتر تبارشناسی این روند و نوشتن داستان آن، بهجز مراجعه به اطلاعات و ارقام کتابخانهای، لازم بود با این افراد گفتوگو کنم و با بهچالشکشیدن آنها در این گفتوگوها به پاسخ درخوری دست یابم. برای ترسیم این روند با دوازده نفر از دستاندرکاران و افراد مرتبط با موضوع بیش از ۳۵ ساعت گفتوگو کردم. حاصل کار کتابی است که در دست دارید.