«دنیاهای کولیها» در موزهی مهاجرت فرانسه
در سالهای اخیر، به دنبال بحران مهاجران و پناهجویان و تلاش آنان برای رساندن خود به کشورهای اروپایی، نام آلمان، یونان، و ایتالیا بیش از سایر کشورهای این قاره در خبرها شنیده میشود. با این حال، فرانسه از جمله کشورهای اروپایی است که بیشترین مهاجران را در دهههای گذشته به خود جذب کرده است: واقعیتی که به تازگی، با پیروزی تیم ملی فوتبال این کشور در جام جهانی سال 2018 به شکل برجستهتری در پیش چشم بینندگان در سراسر دنیا قرار گرفت – در ترکیب تیم ملی فرانسه، از 23 بازیکن اصلی و ذخیره، 19 بازیکن از مهاجران یا فرزندان مهاجران به این کشور بودند.
بنا به آمار رسمی که «انستیتوی ملی آمار و مطالعات اقتصادی» فرانسه منتشر کرده، در سال 2014 حدود 6 میلیون مهاجر در این کشور اقامت داشتهاند، که بیش از 9 درصد کل جمعیت آن را تشکیل میدهند. این در حالی است که بنا به برآوردهای غیررسمی، این رقم در سال 2016 به حدود 8 میلیون و نزدیک به 12 درصد جمعیت رسیده است. جالب این که، مهاجران اروپاییِ فرانسه جمعیتی تقریباً برابر با مهاجرانِ آفریقایی و آسیایی به این کشور را تشکیل میدهند. در این میان، «کولیها»، که با عناوینی همچون ژیتانها، جیپسیها، یا روماها نیز شناخته میشوند، از گروههایی به شمار میروند که به دلایل گوناگون (به ویژه کمدرآمد بودن و کوچنشین بودنشان) بیشترین سابقه را در مهاجرت از کشورهای شرق اروپا به فرانسه دارند: اقلیتی عمدتاً ساکن (و همزمان سرگردان) در رومانی و کشورهای تشکیلدهندهی یوگسلاوی سابق، که به نظر میرسد که سرنوشت آنها به مهاجرت پیوند خورده است. از جمله به همین دلیل، «موزهی ملی تاریخ مهاجرت» در فرانسه به تازگی نمایشگاهی را به مرورِ تاریخِ مهاجرت کولیها و اقامت آنها در این کشور اختصاص داده است.
موزهی ملی تاریخ مهاجرت
«موزهی ملی تاریخ مهاجرت» در فرانسه یک نهاد رسمی و دولتی است که در اصل با هدف گردآوری، حفظ، و نمایش اسناد و آثار مربوط به مهاجرت در فرانسه، به ویژه پس از قرن نوزدهم، ایجاد شده است. «موزهی ملی تاریخ مهاجرت» فرانسه در سال ۲۰۱4، با حضور فرانسوا اولاند، رئیس جمهور وقت فرانسه، در پاله-پورت-دوره در پاریس افتتاح رسمی شده و درهای خود را برای بازدید عموم باز کرده است. این در حالی است که، این موزه به شکل اولیه در فاصلهی سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۵ پایهگذاری شده بود، و در طول سالها حواشی زیادی به خود دیده و سروشکلها و نامهای متفاوتی به آن داده شد.
«موزهی ملی تاریخ مهاجرت» ابتدا با نام «موزهی مستعمرات و فرانسهی فرا-دریا» در سال ۱۹۳۲ آغاز به کار کرد، بعدتر در سال ۱۹۳۵ «موزهی فرانسهی فرا-دریا» نام گرفت، و در سال ۱۹۶۰ عنوان این نهاد به «موزهی هنرهای آفریقا و اقیانوسیه» تغییر یافت. در سال 1989، یک مهاجر الجزایری ایدهی تبدیل این نهاد به موزهای برای ثبت تاریخ مهاجرت به فرانسه را پیش کشید، و این ایده با استقبال ژاک شیراک، رئیس جمهور وقت فرانسه، مواجه شد، با این هدف که چنین نهادی بتواند روند جذب مهاجران و دستاوردهای آنان در جامعهی فرانسه را به تصویر بکشد و نگرش شهروندان فرانسوی به پدیدهی مهاجرت را بهبود بخشد.
با این حال، آن ایده تا سالها به مرحلهی اجرا در نیامد. در این فاصله، در سالهای دههی ۱۹۹۰، بار دیگر نام نهادِ از پیش موجود به «موزهی ملی هنرهای آفریقا و اقیانوسیه» تغییر یافت، اما در سال ۲۰۰۳ موقتاً تعطیل شد، و متعلقات آن در سال ۲۰۰۶ به موزهی دیگری که ژاک شیراک پایهگذاری کرده بود انتقال یافت. در نهایت، نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری که جانشین شیراک شده بود، موزهی مستقل مربوط به مهاجرت را با بازیابی آثار و اسناد موزهی قبلی و با تخصیص منابع تازه در سال 2007 افتتاح کرد. هفت سال بعد از آن، این موزه در سال ۲۰۱۴ با اهداف متنوعتر و راهبردهای گستردهتری دوباره و رسماً به دست جانشین او، فرانسوا اولاند، بازگشایی شد تا تاریخ مهاجرت به فرانسه را به تصویر بکشد. «موزهی ملی تاریخ مهاجرت»، علاوه بر نمایشگاه دائمی آثار و اسناد مکتوب و مصوری که در اختیار دارد، به طور پیوسته میزبان هنرمندانی است که مهاجرت و زندگی مهاجران به فرانسه از موضوعات اصلی آثار آنها است.
دنیاهای کولیهای آواره در دنیا
نمایشگاهی که اخیراً با عنوان «دنیاهای کولیها» در «موزه ملی تاریخ مهاجرت» برگزار شد مجموعهی متنوعی شامل عکسهای مستند، ویدئوها، اسلایدها، و اسناد و مدارکی است که تاریخ پر فراز و نشیب مهاجرت کولیهای شرق اروپا به فرانسه، از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تا دوران معاصر، را به تصویر میکشند. عکسهای به نمایش درآمده، که بخش عمدهی این نمایشگاه را تشکیل میدهند، علاوه بر آن که نگاه خاص و متفاوت عکاسان گوناگون در دورههای مختلف را به نمایش میگذارند، همگی منعکسکنندهی شرایط دشوار و دردناک مهاجرت کولیها به فرانسه و زندگی سخت آنها در وضعیت فقر، بیکاری، و آوارگیاند. نمایشگاه با ارائهی اولین عکسهای ثبتشده در ادارات پلیس فرانسه برای شناسایی کولیهای «بدون هویت» (فاقد مدارک شناسایی) آغاز میشود، و با عکسهای اثرگذار و انسانگرایانهی متیو پرنو (عکاس معاصر فرانسوی) از یک خانوادهی کولی به نام «گورگان» و سیر مهاجرت، آوارگی، و اسکان آنها به پایان میرسد، سیری که کودکی، سالخوردگی، و مرگ اعضایی از این خانوادهی کولی را در بر میگیرد.
به لحاظ تاریخی، مهاجرت کولیها به فرانسه به ویژه در سالهای پایانی قرن نوزدهم تشدید شد و شکل محسوسی به خود گرفت، و از همان زمان نیز دولت فرانسه به شناسایی و ثبت مشخصات کولیهای مهاجر و تلاش برای محدود کردن آمدورفت آنها اقدام کرده بود – رویکردی که توجیه اصلی آن تصورات کلیشهای در مورد آلودگی (جسمی و اخلاقی) کولیها و خطرآفرین بودن آنها به لحاظ اجتماعی و امنیتی بود. در همین راستا، در ژوئیهی ۱۹۱۲ قانونی برای شناسایی مهاجران آوارهی غیرفرانسوی وضع شد تا چنین افرادی را در سه دستهی دستفروشها، کوچنشینها، و یا کولیها جای بدهند و برای آنها کارت شناسایی صادر کنند. در نتیجه، برای اغلب کولیها دفترچههای مفصلی شامل مشخصات فیزیکی، فردی، و خانوادگی فراهم شد. این دفترچهها، که به «دفترچهی هویت آنتروپومتری» مشهور بود، اطلاعات بسیار دقیقی دربارهی افراد، از وضع ظاهری (تصویر تمامرخ و نیمرخ، اثر تمام انگشتان دست، اندازه و مشخصات اعضای سر و بدن، و ...) گرفته تا مشخصات اسمی و رسمی (نام و نام خانوادگی و نام اعضای خانواده و بستگان، وضعیت تأهل، شجرهنامه، وضعیت اشتغال و …) را در بر میگرفت.
اهمیت این دفترچهها در گذشته به حدی بود که اکنون بخش بزرگی از نمایشگاه «دنیاهای کولیها» به نمایش مشروح آنها اختصاص یافته است. تصاویر سیاه و سفید نیمرخ و تمامرخ کولیها، که در این دفترهای ثبت هویت نقش بستهاند، به خودی خود تکاندهندهاند. در عین حال، نوشتهها و اطلاعات مندرج در اوراق دفترچهها هم از شرایط دشوار اقامت و زندگی کولیها در فرانسهی آن سالها خبر میدهند. صدور دفترچهی ثبت هویت، علاوه بر شناسایی کولیها، راهی برای کنترل و نظارت بر روند اقامت و رفتوآمد آنها نیز بود. برای نمونه، شهرداریهای فرانسه دههها از قانونی تبعیت میکردند که بنا به آن هر کولی، با وجود برخورداری از روادید معتبر، به محض اقامت در یک محل باید دفترچهی شناساییاش را به مأموران محلی ارائه میداد و از آنها اجازهی اقامت در آن منطقه را دریافت میکرد. از سوی دیگر، بسیاری از این دفترچهها به شکل گروهی و خانوادگی تنظیم شده بود و به اعضای یک خانواده اجازه نمیداد تا هرکدام آزادانه به راه خود بروند، و به این ترتیب مراجع قانونی محل و نحوهی اقامت گروهیِ کولیها را محدود کرده و آنها را زیر نظر میگرفتند.
در مقایسه با آن سالها، در حال حاضر شرایط مهاجرت و اقامت در فرانسه برای کولیها احتمالاً آسانتر به نظر میرسد. اما کولیها هنوز هم در این کشور در شرایط بسیار دشواری به سر میبرند: وضعیتی که عکسهای متیو پرنو از «خانوادهی گورگان» به روشنی آن را بازتاب میدهد. عکسهای پرنو، هنرمند سرشناس فرانسوی که بیشتر کارهایش در غالب مستند اجتماعیاند، حاصل چندین سال همسفر شدن و همزیستی او با یک خانوادهی کولی است. او خانوادهی گورگان را برای بار اول در دوران تحصیل خودش در آموزشگاه عکاسی آرل در میانهی دههی 1990 ملاقات کرده بود: نینای و جانی، زن و شوهری که به همراه بچههایشان در یک کاراوان زندگی میکردند.
پرنو، در توضیحاتی که دربارهی مجموعه عکسهای خودش از خانوادهی گورگان داده، میگوید: «من هیچ چیز از کولیهای روما نمیدانستم، در حالی که سابقهی حضور آنها در فرانسه به بیش از یک قرن میرسید. برای عکسهای اولیه قالب سیاه و سفید را انتخاب کردم، همان شیوهی مستندنگاری قدیمی و متداول، برای سوژهای که همچنان پیش چشم من غریب به نظر میرسید.» پرنو بعد از اتمام کار و تحصیلاتش، در سال 2001 به پاریس بر میگردد و دیگر خبری از خانوادهی گورگان به او نمیسد، تا این که در سال ۲۰۱۳، بیشتر از ۱۰ سال بعد از گرفتن آن عکسها، دوباره آن خانواده را پیدا میکند. پرنو میگوید: «آنجا بود که فهمیدم کار من با آنها تا سالها باید ادامه پیدا کند. دیدار سوم ما هم تقریباً ۲۰ سال بعد از دیدار اول بود. جانی و نینای پدربزرگ و مادربزرگ شده بودند، و آثار گذر زمان و فرسودگی که بر تنشان نقش بسته بود آشکارا به چشم میآمد. من اتفاقات زیادی را همراه آنها تجربه کردم، به دنیا آمدن کودکانشان، پیر شدن بدنهایی که شاهد بالا رفتن عمرشان بودم، و مرگ راکی، یکی از خویشاوندانشان، که به طرز بیرحمانهای در ۳۰ سالگی از دنیا رفت.»
کاروان کهنهای در یک منطقهی دورافتاده، کودکانی با سر و وضع تأثربرانگیز که بیدغدغه آببازی میکنند، اتاقکهای کثیف و به هم ریخته و بدون امکانات، چهرههای داغدیده و آفتابسوختهی پدر و مادر، خانوادهای از انسانهای آواره و بدون سرپناه و همواره در راه: تصاویری که پرنو از خانوادهی گورگان ثبت کرده بیپناهی و آوارگی آنها، بخشی از واقعیت زندگی کولیها در دنیای امروز ما را، برجسته میکنند.
کولیهای اروپا در دنیای تصویرها
از دوران قرون وسطا تا همین امروز، جوامع کوچک کولیها از خاورمیانه تا مدیترانه و فراسوی آن در حال رفتآمد بودهاند. به همین دلیل، بخش دیگری از «دنیاهای کولیها» صَرف به تصویر کشیدن آوارگی و پراکندگی جغرافیایی کولیها در چهار گوشهی دنیا شده است: مهاجرتهایی که تنها از قرن نوزدهم به بعد، و از طریق عکاسی مستند، به شکل مصور ثبت شدهاند. کولیها همواره و از دیرباز در حال جابهجایی و مهاجرت به دنیاهای جدید بودند، و همین آوارگی موجب آمیزش آنها با فرهنگهای و ملیتهای دیگر شد و غنای منحصربهفردی به آنها بخشید که جاذبهای استثنائی برای هنرمندان اروپایی داشت. دنیای کولیها همواره برای هنرمندان اروپایی سوژهی پرجاذبهای جلوه میکرد، و به همین دلیل هم حضور مستمر آنها در طیف وسیعی از آثار هنری اروپا، از نقاشیهای مشهور باروک تا تابلوی «کولیهای آرل» ون گوگ به چشم میخورد.
در همین حال، از سالهای دههی ۱۹۳۰ بسیاری از عکاسان پیشرو اروپایی به دنبال آن بودند که تصویر واقعگرایانه و انسانمدارانهای از کولیها ارائه دهند که پیچیدگیهای زندگی پرماجرای آنها را منعکس کند. یکی از برجستهترین این هنرمندان ژاک لئونار، عکاس و فیلمسازی فرانسوی، بود که در سال ۱۹۵۲ پس از ازدواجش با یک زن کولی ساکن بارسلون شد. لئونار برای خبرگزاریها و شرکتهای تبلیغاتی عکس میگرفت، و در عین حال پروژههای شخصی خودش دربارهی زندگی روزمرهی کولیها را پیگیری میکرد: زندگی خیابانی، ازدواج، جشن، کار، رقص و آواز، و مرگ. لئونار، با ثبت رنج و شادی کولیهای بارسلون، عکسهای اثرگذاری از روزمرگیهای زندگی کولیوار در یک شهر متجدد گرفت. عکاس چکتبار فرانسوی، ژوزف کودلکا، هم از جمله هنرمندانی است که در سالهای دههی ۱۹۶۰ با زندگی کولیها آشنا شد و بعدتر، به دنبال وصلت با کولیها و حضور مستمر در بین آنها، به شکل عمیقتری به ثبت لحظات زندگیشان پرداخت. عکاسان نامی دیگری همچون آندره کرتژ و ژاک هانری لارتیگ هم عکسهای درخشان و ماندگاری از کولیهای پراکنده در گوشه و کنار فرانسه ثبت کردهاند.
تاریخی که همچنان ادامه دارد
دنیای کولیها از گذشته تا به حال تحولات چشمگیری به خود دیده است، و عکسها بخشی از اسناد و شواهدی به شمار میروند که این تحولات را به شکل کمنظیری ثبت کردهاند. اما از منظر تاریخنگاری، این عکسها تنها نشاندهندهی یک زمان و مکان واحد و ثابت نیستند، بلکه فضاهایی برای مواجهه با روایتهای چندگانهاند، قطعاتی داستانی که میتوان از آنها برای ترسیم و تکمیل واقعیتهای یک برهه و توصیف پیچیدگیِ حوادث و سرگذشتها بهره گرفت. کولیهای مهاجر همچنان در حال مهاجرتاند، و تاریخ آنها – همانند دیگر مهاجران دنیا – همچنان ادامه دارد. «موزهی ملی تاریخ مهاجرت» فرانسه با نمایش آثار تصویری و چیدمانهایی از هنرمندان و عکاسان برجسته، از اوژن آتژه و رابرت کاپا گرفته تا ژرال بلونکور و ایو جکسون، به دنبال ثبت پویای این تاریخ در حال تکوین برای مخاطبان امروزی و نسلهای آینده است.