ماهان اصفهانی، نوازندهی جنجالیِ هارپسیکورد
ماهان اصفهانی نوازنده و موسیقیدانی است که مأموریتی برای خود معین کرده است: «تا زمانی که هارپسیکورد مثل سازهای دیگر شناخته نشود، کار من تمام نشده است!» اصفهانی در تهران به دنیا آمده اما در آمریکا بزرگ شده است و حالا در پراگ زندگی میکند. او ۳۴ سال دارد و در حال حاضر سال فوقالعادهای را پشت سر میگذارد.
ماهان اصفهانی در اول ماه می در «تالار کارنگی» به روی صحنه رفت؛ منتقد مطرح نیویورکر، الکس روستو، او را «پرشور، ضداحساساتی، و پرنشاط» نامید. و در ماه اوت نیز قرار است برای اولین بار در مجلس مهمانی بیبیسی در سالن «رویال آلبرت هال» لندن به اجرا بپردازد. اما آقای اصفهانی به خاطر فهرست جنجالی قطعاتی که برای کنسرتها انتخاب میکند و انتقاداتش از کوتهنظری دیگر نوازندگان نیز مشهور است. او در توئیتر با صراحت از بسیاری چیزها سخن میگوید، از مرگ فیلیپ راث گرفته تا کیفیت غذای یک رستوران چینی در آلمان.
به علاوه، او در سلسله تلاشهایش برای علاقهمند کردن مردم به هارپسیکورد، یک مبارز تمامعیار است. اصفهانی در یکی از مصاحبههای اخیر خود گفته است: «اگر شخصی در خیابان یا شخصی که در هواپیما کنار من نشسته نداند که هارپسیکورد چیست، آن وقت ما شکست خوردهایم. ناراحتکننده است که همه میدانند پیانو چیست اما هارپسیکورد را نمیشناسند» (این دو ساز شبیه هم به نظر میرسند اما در نحوهی تولید صدا با هم تفاوت دارند. رشتههای پیانو با چکش به ارتعاش در میآیند، و رشتههای هارپسیکورد با زخمه، که نتیجتاً طنین شفافتری ایجاد میکنند.)
قطعات انتخابی آقای اصفهانی برای اجرا قطعاً برخی از حضار را میرنجاند. برگزاری یکی از کنسرتهای سال 2016 او در کلنِ آلمان به خاطر هو کشیدن و بر هم خوردن نظم سالن در زمان اجرای قطعهی «Piano Phase» استیو رایش با هارپسیکورد، با همراهی قطعهی ضبطشدهی پارت اول با ساز کیبورد (ترکیبی که مورد تأیید آقای رایش بوده) دچار اختلال شد؛ اما عدهای از شنوندگان هم در این میان به شدت از او حمایت کردند. با این حال، جنجالهای ماهان اصفهانی در رسانهها ادامه یافته است. در آوریل سال 2017، اصفهانی در مصاحبهای با وَن، مجلهی اینترنتیِ موسیقی کلاسیک، گفت که از این و آن شنیده «چهرههای شناختهشدهی دنیای هارپسیکورد، تکنوازیهایی اجرا میکنند که انگار به مناسبت مرگ کسی نواخته میشوند. به شخصه ترجیح میدهم جراحی دندان را تحمل کنم تا این که به چنین تکنوازیهایی گوش دهم.» آندرئاس اشتایر، نوازندهی هارپسیکورد، در واکنش به صحبتهای مطرحشده در همان مجله گفت که آقای اصفهانی «روحش را برای شهرتی مختصر فروخته است. بهتر است یک مقدار آرامتر رفتار کند. اما دست خودش هم نیست. شهرت او و حرفهاش بیشتر به خاطر حرفهایی است که میزند تا موسیقیاش.»
مدتی بعد هفتهنامهی بریتانیاییِ اسپکتیتور، به این مجادله دامن زد و اشاره کرد که آقای اصفهانی «از یک دهه پیش که خود را به عنوان منجی جهانی هارپسیکورد شناسانده، دائم جنگ و جدال به راه انداخته است.» در همین حال، آقای اشتایر از طریق ایمیل اشاره کرد که بیشتر از این به مشاجره ادامه نمیدهد. وقتی از آقای اصفهانی در مورد این کشمکشها سؤال شد، او گفت که واقعاً کارهای اشتایر را دوست دارد، و امروزه سعی میکند خشمش را معطوف به افرادی کند که مشخصاً ساز هارپسیکورد را مجزا میکنند و آن را مورد تحقیر قرار میدهند. او گفت که به یکی از مجریان رادیوی بیبیسی، که نظراتی منفی نسبت به هارپسیکورد داشته، «یورش» برده «تا جایی که در برنامه مجبور به عذرخواهی شدند»، و یا از یک ناشر خواسته تا جملهی تحقیرآمیزی دربارهی هارپسیکورد را در رمانی که شخصیت اصلی آن یک نوازندهی هارپسیکورد بوده تغییر دهد.
آقای اصفهانی در سال 1984 و در بحبوحهی جنگ ایران و عراق به دنیا آمد. او تنها فرزند یک موسیقیدان ایرانیِ مشغول به کار حسابداری بود. وقتی بمبها روی شهر تهران فرو ریخته میشد، خانوادهی اصفهانی به مریلندِ آمریکا گریختند. «خانهی پرت و جداافتادهی ما در حاشیهی شهر قرار داشت و دور آن حصارکشی شده بود، خانهای که وقتی بزرگ شدم هیچ دلم نمیخواست که دیگر ارتباطی با آن داشته باشم.» (پدر و مادر او هردو هنوز آنجا زندگی میکنند و به عنوان کارمند دولت مشغول به کار هستند.)
آقای اصفهانی به یاد میآورد که «دلقک کلاس» بوده و «همیشه روی صحنه» بوده، و در مراسمی که در مدرسه برگزار میشده پیانو و ویلون مینواخته است. به عنوان یک ایرانی بزرگشده در آمریکا، واقعهی گروگانگیری 444 روزه در سفارت آمریکا در تهران (که در ژانویهی 1981 به پایان رسید) «بار طاقتفرسایی بود که همیشه مجبور بودید دربارهاش توضیح بدهید، چیزی بود که همیشه باید به خاطرش عذرخواهی میکردید.» او این فشار را احساس میکرده که باید «همه را شکست دهد.» یادش هست که مادرش به او میگفته اگر در مدرسه دانشآموز تنبلی باشد، «آنوقت میگویند ایرانیها فقط تروریست نیستند، خنگ هم هستند.»
پدر او (یک عاشق موسیقی که در خانه به هندل، موتزارت، وردی، و واگنر گوش میداد) یکشنبه عصرها در کلیسای محلی پرسبیتارین پیانو مینواخت. یک ارگ در نمازخانهی کناری قرار داشت و یک روز ماهانِ یازده ساله پشت آن نشست تا بنوازد. او نتهای قطعات موسیقی باخ را روی ساز پیدا کرد. این سرآغاز یک مکاشفه بود. «هیچ چیز دیگری در زندگی تا به امروز مثل باخ مرا تحت تأثیر قرار نداده. فکر میکنم این نقطهی عطف زندگی من بود.»
اما نه پیانو و نه ارگ به اندازهی هارپسیکورد او را مجذوب خود نکرد، سازی که برای اولین بار صدایش را در نه سالگی شنید، زمانی که مدرسه تعطیل شده بود و او در کتابخانهی مدرسه نشسته بود. صدا صدای نوار قطعاتی از نوازندهی هارپسیکورد اهل چک، زوزانا روزیکووا بود (یکی از نجاتیافتگان آشوویتس که بعدها آموزگار آقای اصفهانی شد؛ او در ماه سپتامبر درگذشت). ماهان بالأخره در 16 سالگی یک هارپسیکورد خرید. ولی در دوران تحصیل در دانشگاه استنفورد بود که به راستی نواختن هارپسیکورد را آموخت – و در رشتهی موسیقیشناسی و تاریخ فارغالتحصیل شد.
او که مصمم بود که یک نوازندهی حرفهای شود، دو سال در بوستون با شور و اشتیاق به تمرین پرداخت تا زمان از دسترفته را جبران کند. وقتی متوجه شد که در آمریکا «این فکر که میخواهید یک نوازندهی هارپسیکورد شوید، از قدیم تا به امروز یک شوخی بزرگ به حساب میآمده»، بورسیهای گرفت تا در شهر میلان نواختن ارگ را بیاموزد. درست موقعی که روادید او در حال تمام شدن بود، بیبیسی او را به عنوان یکی از «هنرمندان نسل جدید» انتخاب کرد و برایش موقعیت اجرای کنسرت، انجام مصاحبه، و ضبط قطعاتش را فراهم آورد، و درهای موسیقی مدرن را به روی او گشود – هماکنون، او 60 درصد زمانش را به نواختن این نوع موسیقی میگذراند.
نیل فیشر، منتقد موسیقی تایمز لندن، آقای اصفهانی را یک «هنرمند به غایت بیانگر» توصیف میکند: «بازیگوشی و شیطنت بخش بزرگی از شیوهی اوست برای بیان خود به صورت شخصی، در رسانههای اجتماعی، و همچنین به عنوان یک موسیقیدان. چنین چیزی آن هم برآمده از دنیایی که بسیار خشک و آکادمیک در نظر گرفته میشود، جالب توجه و خوشآیند است، دنیایی که خود تا اندازهای غیرمنصفانه میگوید به خاطر فهرست قطعاتی که نواخته میشوند، و آنچه میتوانید و نمیتوانید در شرایط اجرا انجام دهید، محدود مانده است.»
آقای فیشر معتقد است که توانایی ساختارشکنی ماهان اصفهانی به این بستگی دارد که آیا قطعات موسیقاییِ نوین و گیرایی برای اجرا با هارپسیکورد ساخته میشود یا نه. اگر چنین باشد، او میتواند «محدودیتهای قطعات اجرایی را در هم بشکند.» آقای فیشر در ادامه میگوید: «ما باید در مورد وسعت امکانات و اختیارات واقعبین باشیم. بله، قطعات بسیار بیشتری از موسیقی قرن 18 یا قبل از آن وجود دارند که او میتواند به صورت منطقی و توجیهپذیر آنها را بنوازد و به اجرا گذارد، اما در نهایت تا چه اندازه سلیقهی عمومی گنجایش پذیرش آن را خواهد داشت؟»
برگردان: فرهاد نیکاندیش
فرح نیری گزارشگر و روزنامهنگار ایرانیتبار در بریتانیا است. آنچه خواندید برگردانِ این نوشتهی اوست:
Farah Nayeri, ‘The Pugnacious Performer Who Wants to Take the Harpsichord Mainstream,’ New York Times, 30 May 2018.