نسرین ستوده و مادری کردن از پشت میلههای زندان
نسرین ستوده، وکیل پروندههای سیاسی، فعال حقوق بشر و فعال حقوق زنان و کودکان، برای دومین بار در خردادماه سال جاری دستگیر شد. او در دورهی نخست زندانش، یعنی سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱، نامههایی به فرزندانش، مهراوه و نیما نوشت که در فضای مجازی بازتاب پیدا کرد. نسرین ستوده در آن نامهها تلاش کرده تا علاوه بر توضیح تصمیمات و رفتارهایش به عنوان یک فعال یا یک زندانی، به دغدغهی خود و برخی از فعالان سیاسی و مدنی هم پاسخ دهد و نشان دهد درهر تصمیمی که گرفته است، به کودکانش اندیشیده است.
نامههای نسرین ستوده، در کنار نامهنگاریهای برخی دیگر از فعالان سیاسی زندانی، مانند نرگس محمدی، جنبهی دیگری هم دارد. او در این نامهها، یک «مادر» است، «مادرِ زندانی». خانم ستوده ابایی ندارد در نامههایش از «به شدت گریستن» خود در سلولش بگوید، زمانی که از ملاقات با خانوادهش بازگشته و پاسخی برای پسر کوچکش که از او خواسته با هم به خانه برگردند، نداشته است. او بارها در نامههایش از دلتنگی خود برای فرزندانش، از نیازش به در آغوش کشیدن آنها و از دغدغههای مادرانهاش نوشته است. این وکیل زندانی حتی وقتی دلیل اجتناب از «پوشیدن چادر» و در نتیجه محروم شدن از دیدار با فرزندانش را توضیح میدهد، انتخابش را با منافع فرزندانش گره میزند و توضیح میدهد که این کار را برای «مقاومت» انجام نداده است: «چون نمیخواستم خانوادهام و به ویژه کودکان خردسالم با مشاهدهی چادر اجباری برای مادرشان که چادری نبوده است، بدانند تحت چه فشار روانی و تحقیرآمیزی زندگی میکنیم.»
با اینحال نسرین ستوده در نامههایش، جایگاهی نسبتاً برابر با فرزندانش برای خود اختیار میکند. او تلاش میکند تا در کنار یادآوری رنجهای خودش به عنوان مادر، شرایط فرزندانش در دوری از مادر را مانند نداشتن احساس آرامش و امنیت و فشارهای مضاعفی مانند محرومیت از ملاقات یا حتی ارسال و دریافت نامه در دورههایی از زمان زندانی بودن مادرشان، درک کند و با یادآوری آنها نشان دهد کودکانش را میفهمد. از لحاظ روانشناختی، بیش از آنکه مهم باشد او چه توجیهی برای شرایط ایجاد شده برای فرزندانش دارد، درک آنها، امکان ایجاد فرصت برابر شنیدن و شنیده شدن را فراهم میکند و بار روانی کودک را کاهش میدهد. نسرین ستوده در این نامهها قدم بعدی را هم در ارتباط با فرزندانش برمیدارد و یادآوری میکند که در به وجود آمدن این شرایط نقش داشته است.
باز هم مهمتر توضیحی است که در دلیل پافشاری بر راهی که در آن قدم گذاشته، ارائه میدهد، چنین مسئولیتپذیری در ایجاد فضای امن گفتوگو بین کودک و والدین نقش مؤثری ایفا میکند، شنوایی کودک را بالا میبرد و فرصتی برای کاهش بار منفی آسیب جدایی از مادر ایجاد میکند. آسیبی که با گناهکار دانستن پدر یا مادر، بسته شدن مسیر گفتوگو و مخلوط شدن حسهایی مانند عصبانیت و دلتنگی، میتواند به آثار روانی پیچیده، منفی و بلندمدت بر کودک بیانجامد.
فرزندان نسرین ستوده در نامههای او به فرزندانش، نه قربانیان قابل ترحم، که انسانهایی کوچکاند که به عنوان کودک حقوقشان نقض شده است. او در نامههایش تلاش نکرده است تا با قربانی نشان دادن آنها، ترحم خواننده را به خود جلب کند. مخاطب نامههای نسرین ستوده خودِ کودکانش هستند که او با حفظ کرامت انسانیشان با آنها سخن گفته است.
بازخوانی نامههای نسرین ستوده به فرزندانش، امکان گفتوگو دربارهی تضاد ظاهری فعالیت مدنی در فضای سیاسی ایران و والدگری به خصوص انجام مسئولیتهای مادری را فراهم میکند. او بدون پرداختن به فشارهای روانی که جامعه و بازجویان و قاضیان به مادران زندانی وارد میکنند، شرایط خاص این گروه زندانی را در نامههایش بازتاب میدهد و از دریچهی حقوق انسانی توضیح میدهد که چطور پافشاری برعقایدش با وجود علم به عواقب آن، ارزشمند بوده و تضادی با رعایت منافع عالیهی کودکانش نداشته است.
این نامهها موضوع دیگری را نیز پررنگ میکنند: آنچه در فعالیت مدنی والدین اهمیت دارد، ارتباط عمیق و مستحکم با فرزندان است، ارتباطی که حتی در صورت دوری اجتنابناپذیر والد و کودک، اگر پابرجا بماند، میتواند امکانِ گذار سالم کودک از تراما را فراهم کند. در صورت وجود چنین ارتباطی، میتوان انتظار داشت کودکان در دوران زندانی بودنِ مادر یا پدر با آسیب کمتری مواجه شوند و ارتباط آنها بعد از آزادی والد از زندان نیز حفظ شود.
نامههای نسرین ستوده نمونهی مناسبی از نحوهی گفتوگو با کودک فرد زندانی بدون نقض حقوق اوست. نسرین ستوده بدون حذف نقش مادری خود، از کودکان خود و حقوقشان صحبت میکند و البته کرامت انسانی و حقوق آنها را نیز نقض نمیکند.
این نوشتار کوتاه دربارهی بینقص بودن فعالیت مدنی و حرفهای نسرین ستوده نیست؛ بلکه میکوشد تا از زاویهای متفاوت به زندگی یک زندانی، نه به عنوان یک فعال یا متهم، که به عنوان یک فرد انسانی نگاه کند.
حامد فرمند، فعال حقوق کودکان و مدیر مؤسسهی کویپی، موسسهی غیرانتفاعی کودکان زندانیان است. او که در کودکی تجربهی زندانی بودن مادرش به دلیل فعالیتهای سیاسی را پشت سر گذاشته، با راهاندازی مؤسسهی کویپی در آمریکا، در رابطه با کودکانی که والدین آنها در حبس هستند تحقیق و فعالیت میکند.