هجدهمین جشنوارهی سینمای دیاسپورا، تورنتو
امسال جشنوارهی سینمای دیاسپورا هجده ساله شد. این جشنواره در تورنتوی کانادا برگزار میشود و به نمایش فیلمهایی اختصاص دارد که موضوعهایی نظیر مهاجرت، ادغام در جامعهی جدید، و پیوند فرهنگها را بررسی میکنند. واژهی دیاسپورا – که ریشهی چند هزار سالهی لاتین دارد – برای بیان پراکندگی ملتی از زادگاهش و جایگزیدن در محلی دیگر و در میان مردمی دیگر بهکار گرفته میشود. در فارسی معادل دقیقی برای این کلمه نداریم. مهاجرت، کوچ، تبعید، و مفاهیمی از این دست هیچکدام بهتنهایی مفهوم دیاسپورا را نمیرسانند. مهاجرت و کوچ بیشتر به تصمیمی خودخواسته اشاره دارند و تبعید بار منفی اجبار را در خود دارد. دیاسپورا، اما، به سرانجام این سفر نگاه میکند نه فرایند آن. به این معنی که هم مهاجری که به خواست خود وطنش را ترک میکند و هم آن که به اجبار به تبعید فرستاده میشود سرانجام سر از دیاسپورا در میآورند. این است که پیدا کردن یا ساختن معادل دقیقتری در فارسی برای این کلمه را به زبانشناسان وامیگذارم و در اینجا از همین مفهوم لاتین استفاده میکنم. از این دیدگاه میتوان از دیاسپورای آفریقاییهای آمریکا، ترکهای آلمان، یا الجزایریهای فرانسه صحبت کرد. حتی دیاسپورای پارسیان هند و شیرازیهای تانزانیا نیز مبنای پژوهشهای مردمشناسانه بسیاری بودهاند.
سینمای دیاسپورا از نیمههای قرن پیش، همزمان با شکلگیری مهاجرت وسیع از جنوب به شمال هویت پیدا کرد. در هنر و ادبیات دیاسپورا اغلب با رویارویی دو فرهنگ روبرو هستیم فارغ از این که این رویارویی دوستانه باشد یا دشمنانه. بنابراین، سینمای دیاسپورا در قالب هر ژانری ممکن است نمود یابد: کمدی یا درام، عشقی یا جنگی، مستند یا داستانی. بههمین ترتیب، فیلمها و سینماگران بسیاری را میتوان زیر این عنوان رده بندی کرد، از برخی ساختههای مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فورد کاپولا که به دیاسپورای ایتالیایی در آمریکا پرداختهاند تا وودی آلن که گاه به ریشههای یهودیاش اشاره میکند. در ادبیات دیاسپورا نیز میتوان از نوشتههای حنیف قریشی در انگلستان و راوی حاج و الیات صبری در کانادا نام برد.
با این معرفی کوتاه به جشنواره دیاسپورا میرسم. در هجدهمین سال فعالیتش، جشنوارهی سینمای دیاسپورا از جایگاه ویژهای در دایرهی فرهنگ و هنر کانادا برخوردار شده است. یکی از مهمترین موضوعاتی که جشنوارهی دیاسپورا بهخاطرش بهخود میبالد کیفیت بالای فیلمهایی است که در این سالها در آن به نمایش درآمده است. فیلمهایی که اگر در جشنوارهی دیاسپورا دیده نشوند بهندرت میتوان فرصت دیگری برای دیدنشان یافت. بیشتر فیلمهای جشنواره از بین ساختههایی انتخاب میشود که پیش از آن در جشنوارههای معتبری مانند ونیز، برلین، کن، و تلوراید شرکت داشتهاند. با اینحال، درهای جشنواره بر روی سینماگران جوان و رو به رشد نیز باز است. در واقع، برخی از مهمترین سینماگرانی که امروز پرآوازهاند اولین ساختههایشان را در دیاسپورا به نمایش در آوردهاند. از عبدالطیف کشیش، سینماگر فرانسوی بگیر که «آبی گرمترین رنگها»یش شهرت جهانی برایش به ارمغان آورد تا هانی ابو اسد که با «اینک بهشت» و بعد «عمر» به شهرت رسید و اولین فیلمش «فورد ترانزیت» در جشنوارهی دیاسپورا به نمایش درآمد. همینطور روبا ندا، ایگور درلیاکا، و رامین بحرانی که پیش از آنکه به شهرت جهانی یا منطقهای برسند ساختههایشان را در جشنوارهی دیاسپورا نمایش دادند. هیئت مدیرهی جشنواره نیز از شخصیتهای پرتجربهی سینما و هنر کانادا تشکیل شده که از فرهنگها و قومیتهای گوناگونی میآیند. هدف دست اندرکاران جشنواره آشنا ساختن افراد جامعه با فرهنگهای گوناگون است و ترویج این تفکر که فرهنگها اگرچه با یکدیگر تفاوت دارند اما یکی از دیگری بهتر یا کهتر نیست.
هر سال، در کنار نمایش فیلم معمولاً یک برنامهی جنبی نیز برگزار میشود. در سالهای پیش، کنسرت، رقص، شب شعر، داستانخوانی، و میزگرد در کنار برنامهی اصلی به اجرا در آمدهاند. منابع درآمد جشنواره، بهجز فروش بلیت، پشتیبانی مالی نهادهای دولتی مانند شورای هنر استان انتاریو و شورای هنر شهر تورنتو، سفارتخانههای کشورهایی که فیلمهایشان در جشنواره شرکت دارند، و همچنین بخش خصوصی هستند.
جشنوارهی امسال با برنامهای جنبی افتتاح شد که شامل کتابخوانیِ راوی حاج و گفتگوی روی صحنهی اتوم اگویان با او بود. راوی حاج نویسندهی لبنانی-کانادایی است که با چهار اثری که تا کنون منتشر کرده است به یکی از مطرحترین نویسندههای ادبیات کانادا تبدیل شده است و آثارش به چندین زبان ترجمه شده است. هر چهار رمان او نامزد بالاترین جوایز ادبی کانادا شده و چندین جایزهی بینالمللی را به خود اختصاص دادهاند. آخرین نوشتهی او بهنام «انجمن آتش جهنم بیروت» که بهتازگی منتشر شده بهسرعت به یکی از پرفروشترینها در کانادا تبدیل شده است. این رمان، داستان کسی است که در جریان جنگهای داخلی بیروت کسب و کاری برای بهخاکسپاری آدمهایی بهراه انداخته بود که هیچکس حاضر به کفن و دفنشان نبود. اتوم اگویان نیز یکی از معتبرترین سینماگران کانادایی است که نامزدی دو جایزهی اسکار و نخل طلای کن و بسیاری جوایز دیگر از برلین و کن و شیکاگو و دیگر جشنوارههای پر نام و نشان را در کارنامهاش دارد. اگویان در عین حال یکی از دوستداران نوشتههای حاج است و از اولین کسانی بود که نقدی زیبا برای معرفی اولین کتاب راوی حاج منتشر کرد. گفتگوی این دو یکی از پربینندهترین برنامههای جشنواره امسال بود.
افزون بر کتابخوانی، برنامهی افتتاحیهی جشنواره به نمایش «۲۴ فریم»، آخرین ساختهی عباس کیارستمی پیش از مرگ اندوهناکش اختصاص یافته بود. در این اثر تجربی، کیارستمی بیست و چهار تصویر ثابت از مردم و طبیعت بهدست داده بود. چارچوب اثر به فیلم تجربی پیشینش «پنج» بسیار نزدیک است. با اینحال، مانند همهی کارهای کیارستمی، هم در تکنیک و هم محتوا شخصیت مستقل خود را از «پنج» حفظ کرده است. استفاده از انیمیشن کامپیوتری در تمام بیست و چهار فریم به چشم میخورد. زیبایی کار کیارستمی نیز مانند همهی آثار دیگرش در این بود که تصویرسازی با کامپیوتر را پنهان نکرده بود و همین بر زیبایی اثر میافزود. محتوای فریمها نیز از ساختههای پیشین فاصله گرفته بود و خشونت عریان اما طبیعی بر اغلب فریمها سلطه داشت. صحنههایی مانند شکار آهو یا گرگهایی که شکارشان را داشتند میخوردند یا حتی قلدریِ یک پرنده در قبال پرندهای دیگر در فریمی ثابت و با نگاهی سرد و بیتفاوت و بی هیچ توضیح یا توجیهی به بیننده عرضه میشد.
هر سال برای جشنواره یک تم یا موضوع اصلی انتخاب میشود که بیشتر فیلمها (اما نه همهشان) بر اساس نزدیکی به آن تم انتخاب میشوند. در سالهای پیش تمهایی مانند «موسیقی دیاسپورا»، «بزرگ شدن»، و «دیاسپورای درون» بهعنوان موضوع اصلی انتخاب شده بودند. تم امسال، «سرزمین موعود» بود که به فیلمهایی اختصاص داشت که به زنان و مردان و کودکانی میپرداخت که با امید یک زندگی بهتر به کشوری جدید مهاجرت میکردند. در این چند سال با مشکلاتی که مردم در شمال آفریقا و سوریه و بسیاری کشورهای دیگر با آنها درگیر بودند سیل مهاجرت به اروپا شدت بیشتری پیدا کرد. این موضوع، دستمایهی فیلمهای بسیاری شده که در دو سه سال اخیر ساخته شدهاند. جشنواره امسال چند فیلم از این دست را در بر گرفته بود. «آلدورادو» یکی از آنها بود که مارکوس ایمهوف، سینماگر سوییسی آن را ساخته و در قالب یک مستند دلنشین داستان کهنهی یک دختر یهودی که در جریان جنگ جهانی دوم با خانوادهای سینماگر در سوییس زندگی میکرد و بهدنبال دیپورت شدن به ایتالیا از دنیا رفته بود را به مهاجرینی که جانشان را بهخطر میاندازند تا از مدیترانه بگذرند و خود را به ایتالیا برسانند پیوند داده بود. این فیلم یکی از امیدهای اصلی اسکار 2019 است و جایزهی عفو بینالملل را از جشنواره برلین 2018 دریافت کرد و یکی از فیلمهای برگزیدهی جشنوارهی تلوراید بود که شرکت در آن اعتبار بالایی نصیب فیلم میکند. این فیلم برای اولین بار در کانادا بهنمایش درمیآمد. فیلم «بیشتر» از اونور سایلاک، فیلمساز ترک به پدر و پسری پرداخته بود که از راه قاچاقِ پناهندگان سوری روزگار میگذراندند. فیلمی که زندگی امیدواران به پناهندگی را با تمام زشتیها و زیباییهایش بیپردهپوشی تصویر کرده است. «بیشتر» جایزههای فراوانی از جشنوارههای گوناگون دریافت کرده و برای اولین بار در آمریکای شمالی به نمایش در میآمد. «زاگرس» فیلم دیگری بود با داستانی از کوردستان ترکیه و ساختهی سهیم عمر خلیفه، فیلمساز کورد-بلژیکی که به داستان یک زن کورد میپرداخت که به رابطهی جنسی خارج از ازدواج متهم میشود و مجبور به فرار به بلژیک میشود. «زاگرس» برندهی جوایز بهترین فیلم از جشنوارهی گنت، و بهترین فیلم، بهترین بازیگر، و بهترین فیلمنامه از جشنواره اوستند شده است و برای اولین بار در آمریکای شمالی به نمایش در میآمد.
سینمای دیاسپورای ایران همیشه یکی از ستونهای اصلی جشنواره است. امسال سه فیلم، یکی کوتاه، یکی میانمدت، و سومی بلند در جشنواره حضور داشتند. «سرزمین» فیلم کوتاهی بود از سمیرامیس کیا، سینماگر ایرانی-کانادایی که به تلاش یک مرد مسن افغان برای جا افتادن در یک جامعه و فرهنگ جدید میپرداخت. «سرزمین» جایزهی ویژهی نورمن مکلارن را از جشنوارهی مونترآل دریافت کرده بود و برای اولین بار در تورنتو به نمایش در میآمد. «سالهای ترس» را امین ضرغام که او هم ایرانی-کانادایی است ساخته و در قالب خاطرات کودکی به چالشهای بزرگی که جامعهی بهائی ایران سالهاست با آنها دست به گریبان است میپردازد. «سالهای ترس» بر عکس عنوانش فیلم شجاعانهای است که بی آنکه به وادی نفرت بغلتد از زشتی تعصب مذهبی میگوید. این فیلم اولین نمایشش در دنیا را با جشنوارهی دیاسپورا آغاز کرد. فیلم بلند ایرانی «گربهی ناقص» از سوسن گردانشکن فیلمساز ایرانی-آلمانی نیز اولین نمایش کاناداییاش را در جشنوارهی دیاسپورا داشت. «گربهی ناقص» داستان ازدواج یک زن ایرانی با یک ایرانی ساکن آلمان بود و به فاصلههای فرهنگی ایرانیانِ داخل و خارج از کشور میپرداخت که فاصلهی فکریشان بسیار بیشتر از فاصلهی جغرافیایی است.
فیلم دیدنی دیگری که در جشنوارهی امسال بهنمایش درآمد «گزارش دربارهی سارا و سلیم» بود که از دیدگاهی متفاوت به مسئلهی اسرائیل و فلسطین پرداخته است. در این فیلم با رابطهی عاشقانهی یک مرد فلسطینی و یک زن اسرائیلی آشنا میشویم که به دلیل هویت اجتماعی متضادشان به پیچیدگیهای بزرگی دچار میشود. این فیلم دو جایزهی اصلی جشنوارهی رتردام، یعنی فیلم برگزیدهی تماشاگران و ببر طلایی را بهدست آورده و این اولین نمایشش در تورنتو بود. در همین زمینه، فیلم هلندی «آبیپوش» به رابطهی ویژهای میپردازد که یک زن میانسال هلندی که مهماندار هواپیماست با یک نوجوان پانزده سالهی بیخانمان رومانیایی برقرار میکند. در شرایطی که زن میانسال حسی مادرانه به نوجوان دارد، پسر بهدنبال پول و رابطهی جنسی با زن است. «آبیپوش» یکی از موفقترین فیلمهای جشنوارهی امسال بود که جایزهی بهترین فیلم را از جشنوارهی آستین بهدست آورده و برای اولین بار در کانادا نمایش داده میشد.
جشنوارهی دیاسپورا هر سال از آغاز فوریه تا آخر ژوئن فیلم میپذیرد و برنامهی سالیانهاش را تا نیمههای سپتامبر نهایی میکند. برای آگاهی بیشتر از فیلمها و برنامههای سالهای گذشته به وبسایت جشنواره مراجعه کنید.
*شهرام تابع محمدی، مدیر جشنوارهی سینمای دیاسپوراست. در بارهی خودش میگوید: «من به عنوان پناهندهی سیاسی به کانادا آمدم؛ درس مهندسی خواندم اما شیفتگیام برای سینما را حفظ کردم. نقد فیلم مینویسم، برای سخنرانی به نهادهای مختلف هنری دعوت میشوم و فعال حقوق بشر هستم. جشنوارهی سینمای دیاسپورا برایم پایگاه دنبال کردن این اهداف است.»