آیا مردم با جهانیشدن مخالفاند؟
hbr
از یک دههی قبل که بحران مالی دهها کشور را در کام خود فرو برد، «جهانیشدن» به نوعی ناسزا تبدیل شد ــ به نوعی مرامِ لیبرالیسمِ بیاعتنا به اصول اخلاقی که افکار عمومیِ پوپولیستی علیه آن بسیج شده است.
اما در کمال تعجب باید گفت که نظرسنجیِ جدید از ۲۳ کشور پرجمعیت دنیا نشان میدهد که نگرش مردم به این پدیدهی اقتصادی و اجتماعی که در ۳۰ سال گذشته به جهان شکل داده آکنده از تفاوتهای ظریف است.
یافتههای «پروژهی جهانگراییِ مؤسسهی یوگاو و دانشگاه کیمبریج» (YouGov-Cambridge Globalism Project) ــ بزرگترین نظرسنجی از این دست دربارهی پوپولیسم و جهانیشدن ــ حاکی از انتقاد ملایم از اجماع بینالمللیِ لیبرالی است و نه طغیان تودههای مردم علیه آن.
نمونهی بارز آن عبارت است از نگرش مردم به مهاجرت. این مسئله یکی از دغدغههای مهم در بسیاری از کشورها است. به نظر تعداد زیادی از مردم ــ ۳۱ درصد در آمریکا، ۳۷ درصد در بریتانیا، ۴۰ درصد در آلمان و ۵۰ درصد در ایتالیا ــ هزینههای مهاجرت بر فایدههایش میچربد.
اما برای تحلیل این دادهها باید درصد کسانی را هم در نظر گرفت که فکر میکنند هزینه و فایدهی مهاجرت با یکدیگر برابر است یا فایدههای مهاجرت بر هزینههایش میچربد. در این صورت، درمییابیم که در ۱۹ کشور از ۲۳ کشور، درصد این افراد با درصد مخالفان مهاجرت برابر یا از آن بیشتر است. به غیر از ترکیه، در همهی کشورهای موردنظر، تعداد کسانی که میگویند مهاجرت را باید «خیلی» کاهش داد به طور چشمگیری کمتر از مجموع کسانی است که میگویند مهاجرت باید در همین سطح باقی بماند یا افزایش یابد یا تنها اندکی کم شود.
دربارهی انواع گوناگون مهاجران هم نظرات متفاوتی وجود دارد. در تمام این ۲۳ کشور، در کل نظر مثبتی نسبت به «متخصصانی» وجود دارد که «شغلی به آنها پیشنهاد شده و به اینجا میآیند.» دربارهی متخصصانی هم که «در جستوجوی کار» مهاجرت میکنند، در کل نظر مثبتی وجود دارد. دربارهی کارگران سادهی مهاجری که دنبال شغل میگردند، عمدتاً نظر منفیای وجود دارد. اما دربارهی کارگران سادهای که شغلی به آنها پیشنهاد شده و مهاجرت کردهاند، نظرات مختلفی وجود دارد.
حتی در بین کسانی که عقیده دارند «مهاجرت باید خیلی کم شود»، نظرات متفاوتی دربارهی مرزهای باز، تجارت و نهادهای چندملیتی وجود دارد.
برای مثال، تحلیل تطبیقیِ دادههای مربوط به فرانسه، آلمان، بریتانیا، آمریکا و استرالیا نشان میدهد که این گروه از پاسخدهندگان در کل نظر مثبتی نسبت به مهاجران متخصص دارند.
تحلیل تطبیقیِ دادههای مربوط به فرانسه، آلمان، بریتانیا، آمریکا و استرالیا نشان میدهد که این گروه از پاسخدهندگان در کل نظر مثبتی نسبت به مهاجران متخصص دارند.
یک سوم از آنها میگویند که دولتشان «باید بر همکاری با نهادها و توافقنامههای بینالمللی بیفزاید» یا فکر میکنند که در حال حاضر توازن درستی میان همکاریِ چندجانبه و «فعالیت یکجانبه»ی کشورشان «در امور جهانی» وجود دارد.
در آلمان و سه کشور انگلیسیزبان، درصد پاسخدهندگانی که هزینههای تجارت بینالمللی را بیش از فایدههایش میدانند یا برابر با یا کمتر از کسانی است که نظر مساعدتری نسبت به تجارت بینالمللی دارند. در مورد مسائل دیگری مثل برابریِ جنسیتی، تغییرات اقلیمی و اهمیت «دموکراسی خوب» در مقایسه با «اقتصاد قوی»، نظرات این گروه تا حدی محافظهکارانهتر از کل جمعیت کشور است، اما این اختلاف زیاد نیست.
به عبارت دیگر، حتی افرادِ بهشدت بدبین به مهاجرت هم نظرات متفاوتی دربارهی جهانیشدن دارند، و نمیتوان صرفاً از دو موضع ایدئولوژیک موافقت و مخالفت با جهانیشدن حرف زد.
شاید این یافتهها مایهی آسودگیِ خاطرِ غربیهای خوشبینِ لیبرالمسلک باشد. افزون بر این، دیگر نتایج این نظرسنجی هم نشان میدهد که کشورهای دموکراتیک در توازن جهانیِ قدرتِ نرم همچنان پیشتازند.
محبوبترین کشورها در این نظرسنجی عبارتاند از ژاپن، آمریکا، کانادا، استرالیا و فرانسه، در حالی که پرطرفدارترین شهرها عبارتاند از نیویورک، پاریس، لندن، رم و توکیو. غیبت قدرتهای نوظهور یا احیاشدهای مثل روسیه، چین و هند در این دو فهرست نشان میدهد که میان قدرت عریان و نفوذ فرهنگی تفاوت وجود دارد.
به همین ترتیب، در ۱۹ کشور از این ۲۳ کشور، تعداد کسانی که ترجیح میدهند آمریکا، و نه چین، قویترین نیرو در سیاست دنیا باشد، بیشتر است. پاسخ به پرسشهایی دربارهی بهترین الگوی سیاسی نشان میدهد که درصد هواداران «یک نظام غیردموکراتیک» به ندرت دو رقمی است. این امر نشان میدهد که ادعاهای موجود دربارهی جذابیت فزایندهی اقتدارگرایی درست نیست.
بنابراین، شاید مهمترین یافتهی این تحقیق به ماندگاریِ جذابیت نظم بینالمللیِ لیبرالیِ پسا-شوروی مربوط باشد. سه دهه بعد از پیدایش این نظم، هم دولتها و هم مردم به نحو مقتضی خواهان آزادیِعمل بیشتر یا محافظت از خود در برابر بعضی از جنبههای آن هستند.
اما اگر خواهان بقا و تکامل جهانیشدن هستیم، باید در تمایز قائل شدن میان شکوتردیدهای سنجیدهی مردم و حرفهای کلیشهایِ اغراقآمیز مهارت پیدا کنیم. در غیر این صورت، صرفاً فرهنگ اعتراضآمیز بنیادگرایان و اقتدارگرایان واقعی را تقویت میکنیم.
برگردان: عرفان ثابتی
جوئل راجرز دو وال پژوهشگر ارشد دانشگاه کیمبریج و مدیر علمیِ مؤسسهی «یوگاو» است. آنچه خواندید برگردان این نوشتهی او با عنوان اصلیِ زیر است:
Joel Rogers de Waal, ‘There is no mass public revolt against globalisation’, The Guardian, 2 May 2019.