قدرتهای استعمارگر اروپایی هنوز تمایلی به قبول کارهای زشت گذشتهی خود ندارند
worldhistoryleverett
هلند
جان هنلی
به گفتهی جامعهشناسان و مورخان، در حالی که دیدگاه هلند نسبت به پیشینهی استعماریاش دارد عوض میشود این کشور باید به طور کامل مسئولیت آسیبهای ناشی از استعمار و رفتارهای سودجویانهاش را به گردن بگیرد.
ساندر فیلیپس، مورخ و نویسنده، میگوید: «احساس کلی همچنان از این قرار است: ما کردیم، خیلی وقت پیش بود، خیلی هم جدی نیست، دلیلی برای عذرخواهی وجود ندارد.»
هلند در قرن هفدهم به یکی از قدرتهای جهانی تبدیل شد و به لطف ثروت هنگفتی که کمپانیهای هند شرقی و غربی به بار آوردند در عرصههای تحقیق علمی و کوششهای هنری ترقی کرد. اما این دوران همراه با خشونتهای استعماری در مقیاس وسیع و فعالیت گسترده در تجارت بردگان بود.
طی دههی گذشته مورخان پسااستعماری و آن دسته از شهروندان ساکن هلند که در گذشته قربانی استعمار بودهاند طی روندی مستمر با تغییر نام خیابانها و جمع کردن مجسمههای قهرمانان دوران استعمار، که خود جرقهی اولیهی بحثهای داغی بود، آگاهی مردم را نسبت به این مسئله افزایش دادهاند.
سال گذشته موزهی آمستردام کاربرد عبارت دورهی طلایی را، برای اطلاق به دورهای که هلند از صحنهگردانان اصلی امور جهان بود، ممنوع اعلام کرد؛ با این توجیه که در این دوره عدالت در حق استثمارشدگان رعایت نشده است.
اما پیت اِمِر، استاد بازنشستهی تاریخ، در مخالفت با نقد استعمار هلند به شیوهی کنونی آن را نامعقول دانسته و میگوید: «اجازه ندارید این حرف را به زبان بیاورید ولی همین استعمار بود که جهان مدرن را بنا نهاد.»
کارْوان فتَح بلَک، مورخ اجتماعی در دانشگاه لیدن، میگوید نسل قدیمی مورخان متمایل به جانبداری از چیزی بودند که تحت عنوان شکوه استعماری هلند شاهدش بودهاند امری که اینک تقریباً چیزی از آن باقی نمانده است. به نظر او: «بیتردید این تحول گواه تغییری عمده در رویکرد است؛ اما مفهومش این نیست که بقیهی جامعه دارد با سرعت مشابهی تغییر میکند.»
از پاسخدهندگان پرسیدند آیا کشورهایی که مستعمرهی کشورشان بودهاند به واسطهی استعمار وضعشان بهتر شده یا بدتر
نظرسنجی از بزرگسالان، دهم و یازدهم ژوئن 2019
آلمان
فیلیپ اولترمن، برلین
بحثِ تاریخ استعماری آلمان تحتالشعاع جنایات دوران نازیسم قرار گرفته است. تنها در سالهای اخیر، آن هم عمدتاً با پیشقدم شدن جریانهای مردمی، قدری تلاش شده که این پروندهی قدیمی باز شود.
یورگن زیمرر، متخصص تاریخ استعماری در دانشگاه هامبورگ، میگوید: «آلمانیها به دلیل پیوند رایش سوم با تاریخ اواخر قرن نوزدهم و بیستمشان به این دوران چندان افتخار نمیکنند.»
این واقعیت که وقتی مؤسسهی نظرسنجی YouGov از آلمانیها پرسید آیا امپراتوری آلمان برایشان مایهی افتخار یا شرمساری است اکثر افراد گفتند: «نمیدانم» حاکی از ناآگاهی از نقش آلمان در تاریخ استعماری اروپاست.
زیمرر گفت: «هنوز آن طور که باید و شاید دربارهی بیعدالتیهای ساختاری نژادپرستانه که به اسم استعمار روا شده و تاریخ خشونتِ هر مستعمره به طور جداگانه بحث نشده است.»
آلمان فقط کمی دیرتر به جمع دیگر کشورهای اروپایی اضافه شد که در تب و تاب گسترش دایرهی مستعمراتشان بودند. با شروع جنگ جهانی اول، آلمان سومین پادشاهی بزرگ پس از بریتانیا و فرانسه بود. در نامیبیا، که به آفریقای جنوبیِ آلمانی معروف است، نیروهای آلمانی کاری کردند که به اولین نسلکشی قرن بیستم تبدیل شد.
در ژوئیهی 2015 وزیر امور خارجهی آلمان، رئیس جمهور کنونی، فرانک والتر اشتاینمایر، چارچوب سیاسی مشخصی را تعیین کرد که طبق آن باید از کشتارهای گستردهی مردمانِ هررو و ناما در سالهای 1904 تا 1908 با عنوان «جنایت جنگی و نسلکشی» یاد شود.
زیمرر میگوید این بحث بیشتر توسط مقامهای شهری مثل برلین و هامبورگ مطرح شده تا مقامات دولت فدرال. این بحث همچنین به حوزهی فرهنگی محدود مانده است.
اینک برلین در حال تغییر نام برخی از خیابانهای «محلهی آفریقایی» در بخش ودینگ است. در آوریل 2018 مقامات اعلام کردند که بلوار پیترز، که به یاد یکی از فرمانداران خونخوار حکومت در آفریقای شرقی نامگذاری شده بود، دو قسمت خواهد شد: آنا مانگوندا و ماجی ماجی. این نامگذاری به یاد یک مبارز استقلالطلب نامیبیایی و شورش ضد امپریالیسمی بود که در آفریقای شرقی در سال 1905 آغاز شد.
از پاسخدهندگان پرسیدند آیا امپراتوری کشورشان باعث افتخارشان هست یا نه
نظرسنجی بزرگسالان، دهم و یازدهم ژوئن 2019
بلژیک
دنیل بافِی، بروکسل
امروزه نام خیابانهایی که برای گرامیداشت قهرمانان استعمار نامگذاری شده بودند در حال تغییر است و کنار مجسمهها تابلوهایی برای روشنگری میگذارند. ولی تازه در سال 1999 بود که در بلژیک در پی انتشار کتاب روحِ لئوپولد شاه بحثهای انتقادی در گرفت که موضوعشان میراث استعماری کشور بود.
آدام هاشایلد، مؤلف آمریکایی، سیمای لئوپولد دوم را در هیئت پادشاهی زیادهخواه آشکار کرد که ایالت آزاد کنگو، امروزه جمهوری دموکرات کنگو، را برای کائوچو و عاج تاراج کرد در حالی که عواملش مردم محلی را قطع عضو کردند، به ایشان متعرض شدند و آنها را کشتند.
طبق برآورد هاشایلد تا ده میلیون نفر در این فرایند، که او آن را هولوکاست پنهان مینامد، کشته شدند.
گیدو گریسیلس، رئیس بخش آفریقای مرکزی موزهی سلطنتی در ترووران، میگوید: «اما تا همین بیست سال پیش اغلب بلژیکیها فکر میکردند چیزی بجز خوبی نکردهاند. در دههی 1960 تولید ناخالص ملی کنگو دو برابر ایتالیا و به بزرگی کانادا بود. برای همین بلژیکیها فکر کردند که اگر کنگو ما را در دههی 1960 بیرون نینداخته بود حال و روزش مثل امروز نبود ــ یکی از فقیرترین کشورهای جهان.»
موزهی گریسیلس در سال 2005 اولین نمایشگاهش را با رویکردی انتقادی نسبت به استعمار برگزار کرد ــ در همان جایی که در سال 1897 لئوپولد 267 تن از اهالی کنگو را به کشور وارد کرد تا نوعی باغوحش انسانی درست کند. گریسیلس گفت: «به مدت هشت ماه تقریباً همهی روزنامهها و ایستگاههای رادیویی در اکثر روزها برنامهای داشتند که اخبار برنامهی این موزه را دنبال میکردند.»
حدود 250هزار کنگویی در بلژیک هستند که بسیاری از آنها برای پیدا کردن کار مشکل دارند، دچار نژادپرستیاند و از عجز بلژیکیها در درک میراث آشکارشان خشمگین. موزهی سلطنتیِ مختص به آفریقای مرکزی سال پیش بازگشایی شد همراه با نمایشی دائمی تا مشتاقان جزئیات این کوچ اجباری را سیراب کند.
گریسیلس گفت: «البته که وضع در بلژیک دارد عوض میشود ولی هنوز مردم از این حرفها میزنند که نباید جنبههای مثبت استعمار را هم نادیده گرفت؛ انگار به زنی که به او تجاوز شده برگردی و بگویی "عوضش یک بچهی خوشگل نصیبت شد". اغلب بلژیکیها چندان مفتخر نیستند.»
برگردان: شهاب بیضایی
جان هنلی خبرنگار «گاردین» در پاریس است. فیلیپ اولترمن مدیر دفتر «گاردین» در برلین است. دنیل بافی مدیر دفتر «گاردین» در بروکسل است. آنچه خواندید برگردان این نوشتهی آنها با عنوان اصلیِ زیر است:
Jon Henley, Philip Oltermann and Daniel Boffey, ‘European colonial powers still loth to admit historical evils’, The Guardian, 11 March 2020.