تاریخ انتشار: 
1399/06/16

الیف شافاک: باید داستان‌های متفاوتی تعریف کنیم تا تصویری انسانی از «دیگری» ارائه دهیم

الیف شافاک

Wikimedia Commons

شیوع ویروس کرونا، بیکاریِ فزاینده، افزایش نابرابری‌های اقتصادی، و تشدید وضعیت اضطراریِ تغییرات اقلیمی تنها ویژگی‌های مهم سال 2020 نبوده‌اند. جرائم ناشی از نفرت هم به طرز نگران‌کننده‌ای در سراسر دنیا افزایش یافته است.

در لهستان، اقلیت‌های جنسی به دشمن شماره‌ی یک تبدیل شده‌اند. در مجارستان، گروه‌های نئونازی در دفاع از اخراج کولی‌ها تظاهرات می‌کنند. پارسال قربانیانِ بیش از نیمی از جرائم ناشی از نفرت در نیویورک یهودی بودند. در آلمان، حمله به اقلیت‌ها و پناهندگان به شکل خطرناکی افزایش یافته است. در بریتانیا، آمار و ارقام وزارت کشور حاکی از افزایش شدید در جرائم ناشی از نفرت، از جمله علیه اقلیت‌های جنسی و شهروندان تراجنسی، است. در ترکیه، برزیل و هند، شکل خطرناکی از جزم‌اندیشی همچنان در حال رشد است. همه‌ی این رویدادهای ظاهراً متفاوت وجه مشترکی دارند: نفرت نظام‌مند و سوگیری علیه کسانی که متفاوت‌ به شمار می‌روند: انسانیت‌زدایی از «دیگری».

تاریخ نشان داده است که اردوگاه‌های کار اجباری، قتل‌عام، جنگ داخلی یا نسل‌کشی بی‌مقدمه پدیدار نمی‌شود. همیشه ابتدا پای نفرت‌پراکنیِ لفظی از طریق کلیشه‌ها و عبارت‌های تکراری و قالبی در میان است. بنابراین، مبارزه با انسانیت‌زدایی هم باید با کلمات و داستان‌ها آغاز شود. اگر تقریباً چیزی درباره‌ی دیگران ندانیم و تصویری انتزاعی از آنها در ذهن داشته باشیم، آسان‌تر به دام تعمیم‌های ناروا درباره‌ی آنها می‌افتیم. برای بهبود امور باید این روند را معکوس کرد: پیش از هر چیز باید به کسانی که از آنها انسانیت‌زدایی شده چهره‌ای انسانی بخشید. برای این کار به هنر داستان‌گویی احتیاج داریم.

داده‌ها و اطلاعات واقعی اهمیتی حیاتی دارند اما برای از بین بردن بی‌اعتنایی و بی‌تفاوتی، و برای کمک به برانگیختن همدلیِ ما با غیرخودی‌ها کافی نیستند.

داده‌ها و اطلاعات واقعی اهمیتی حیاتی دارند اما برای از بین بردن بی‌اعتنایی و بی‌تفاوتی، و برای کمک به برانگیختن همدلیِ ما با غیرخودی‌ها کافی نیستند. ما به پیوندهای عاطفی نیاز داریم. اما افزون بر آن، درست همان طور که برای مبارزه با مردسالاری به همبستگیِ زنانه احتیاج داریم، برای مقابله با تعصب و جزم‌اندیشی هم به داستان نیاز داریم. خواه در شرق باشیم یا در غرب، همیشه از طریق داستان‌ها با دیگران ارتباط برقرار می‌کنیم. ادبیات می‌تواند به شکلی باورنکردنی قدرتمند، مؤثر و مناسب و، از همه مهم‌تر، شفابخش باشد.

حق با دوریس لسینگ بود که می‌گفت ادبیات تحلیل پس از واقعه است. نویسندگان برای پردازش، هضم و تحلیل کردن به زمان احتیاج دارند. اما در دنیای پساکوویدی، وقتی همه‌چیز با سرعتی حیرت‌آور در حال تغییر، و همه‌جا آکنده از درد و رنج و بی‌عدالتی است، ادبیات باید به تحلیل در هنگام واقعه هم تبدیل شود.

در دوران ریاضت اقتصادی شاهد تعطیلیِ کتابخانه‌ها و بی‌اعتنایی به مراکز فرهنگی بوده‌ایم. اکنون در دوران شیوع ویروس کرونا هنر و فرهنگ بارِ دیگر به خطر افتاده‌ است. در بحبوحه‌ی تشدید نابرابری‌ها و افزایش تعصبات به حمایت دولتی و غیردولتی از خلاقیت، به‌ویژه در میان گروه‌های محروم، نیاز فوری داریم. بین هم‌زیستی، دیگرپذیری، و دموکراسی در جامعه و میزان حمایت از حرفه‌ها و فعالیت‌های خلاق در آن جامعه رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد. این امری تجملی نیست بلکه به اندازه‌ی هوایی که تنفس می‌کنیم حیاتی و ضروری است.

هنر داستان‌گویی یکی از آخرین امکانات دموکراتیک باقی‌مانده‌ی ماست. حالا این هنر باید به یکی از شیوه‌های مقاومت ما در برابر انسانیت‌زدایی تبدیل شود.

 

برگردان: عرفان ثابتی


الیف شافاک رمان‌نویس نامدار ترک است. از میان آثار او می‌توان به ملت عشق اشاره کرد که ترجمه‌ی فارسی آن بیش از یک‌صد بار تجدیدچاپ شده است. آن‌چه خواندید برگردان این نوشته‌ی او با عنوان اصلیِ زیر است:

Elif Shafak, ‘Elif Shafak: We need to tell different stories, to humanize the other’, The Guardian, 13 August 2020.