از نوستراداموس تا پل، اختاپوسِ «دارای علم غیب» که بنا به ادعاها نتایج بازیهای جام جهانیِ فوتبال را پیشبینی میکرد، فراوان بودهاند کسانی که میگویند خودشان ــ یا حیواناتشان ــ میتوانند آینده را پیشبینی کنند.
برخی از شدیدترین منتقدان همدلی، دانشگاهیانِ رسمی لیبرال، مثل پرینز و بلوم، هستند. به نظر میرسد که مواضع آنها مبتنی بر این عقیده است که، در حوزهی اخلاقی، ما باید بر استدلال عینی و بیطرفانه تکیه کنیم. آنها میگویند که همدلی چهبسا در حوزهی شخصی مفید باشد، آنجا که میتواند دوستی را مستحکم کند یا به ما کمک کند کاستیهای کوچک شریک خود را بپذیریم، اما در حوزهی عمومی واقعاً جایی ندارد.
زیر عنوان این مقاله نوشته شده «ام. اِی. سیگرت»، و نه «مری اَن سیگرت». چرا؟ چون واقعاً دلم میخواهد مردان هم این مقاله را بخوانند. نویسندگان زن در طول قرنها، از خواهران برونته تا جورج الیوت و جی. کی. رولینگ، مجبور شدهاند که جنسیت خود را پنهان سازند تا پسران و مردان را متقاعد کنند که کتابهایشان را بخوانند.
کتابهای بیشماری به بررسی شیوههای متعدد بروز پیشداوری پرداختهاند. آموزش کثرت و تنوع به اقدام مهم و بزرگی تبدیل شده است. اما غلبه بر پیشداوری همچنان بهشدت دشوار است. دورههای درسی پیشداوری «ناخودآگاه» یا «ضمنی» ممکن است مفید باشد، اما این دورهها توضیح نمیدهند که پیشداوریها از کجا نشئت میگیرند، و ضرورتاً آنها را از میان برنمیدارند.
آیا میتوان سوگیریهای خود را اصلاح کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، پس چرا این همه طرحهای گوناگون هنوز نتوانستهاند تغییر محسوسی ایجاد کنند؟
کتابهای بیشماری به بررسی شیوههای متعدد بروز پیشداوری پرداختهاند. آموزش کثرت و تنوع به اقدام مهم و بزرگی تبدیل شده است. اما غلبه بر پیشداوری همچنان بهشدت دشوار است. دورههای درسی پیشداوری «ناخودآگاه» یا «ضمنی» ممکن است مفید باشد، اما این دورهها توضیح نمیدهند که پیشداوریها از کجا نشئت میگیرند، و ضرورتاً آنها را از میان برنمیدارند.