سرنوشت قالی ایرانی؛ از عرش به فرش
visitouriran
در سالهای اخیر، بازار فرش دستباف ایران که زمانی یکی از مهمترین کالاهای صادراتیاش بود،از رونق افتاده و حتی در داخل ایران هم از تعداد مشتریانش کاسته شده است.
صادرات فرش دستباف ایران به کمترین میزان در چند دههی گذشته رسیده است. صادرات این محصول سنتی به علت تحریمها و رکود اقتصادی از حدود ۵۰۳ میلیون دلار در سال ۱۳۹۶ به ۷۲ میلیون دلار در سال ۱۳۹۹ رسیده است. گزارشهای گمرک ایران هم نشان میدهد که در هفت ماه اول امسال صادرات این محصول حدود ۳۰ میلیون دلار بوده است.
کاهش چشمگیر صادرات فرش دستباف ایرانی حاکی از بحرانی اساسی در این حوزه است. صنعت فرش دستباف مشکل کم ندارد؛ از تأمین مواد اولیهای مثل پشم و کرک تا افزایش مستمر هزینههای تولید و موانع صادرات، و وجود رقبایی سرسخت که از هر فرصتی برای توسعهی بازار استفاده میکنند. مجموعهی این مشکلات، فرش دستباف ایران را در وضعیت بغرنجی قرار داده است.
بزرگترین مشکل این صنعت، رکود اقتصاد ایران است که در نتیجهی آن هزینهی بالاسری تولید مواد اولیه و دستمزد قالیبافان به شکل چشمگیری افزایش یافته است. افزایش روزافزون قیمتها به افزایش هزینهی تولید فرش انجامیده و پیدا کردن مشتری در بازار جهانی را برای صادرکنندگان ایرانی بیش از پیش دشوار کرده است.
بیش از دو میلیون نفر در ایران در صنعت تولید فرش دستباف مشغول به کار هستند و بیش از یک میلیون نفر آنها بافندهی فرشاند. هرچند دستمزد بافندگان فرش در مقایسه با سایر بخشهای تولیدی بسیار پایین است اما با افزایش دستمزد که سهمی عمده (بیش از ۷۰ درصد) در هزینهی تولید فرش دارد، تولید فرش دستباف گران تمام میشود و در نتیجه فروش آن بسیار دشوار شده است.
در داخل ایران تعداد کمی توانایی خرید فرش دستباف را دارند. علاوه بر این، استفاده از کفپوشهایی نظیر فرش ماشینی، موکت و پارکت تقاضا را کاهش داده است. در بازارهای صادراتی نیز رقبای ایران فرشهایی با قیمتهای پایینتر تولید میکنند و رقابت با آنها دشوارتر از گذشته است.
اما مهمترین علت افت صادرات فرش، محدودیتهای ناشی از تحریمهای بینالمللی است که به صادرکنندگان ایرانی اجازه نمیدهد که فرش بفروشند و درآمد آن را به داخل کشور بازگردانند.
دولت ایران که با مشکل تأمین ارز برای واردات مواجه است، صادرکنندگان را موظف کرده که در بازهی زمانی مشخصی بعد از صادرات، ارز حاصل را به داخل کشور برگردانند تا مجازات نشوند. تا همین اواخر، صادرکنندگان فرش موظف بودند که حداکثر طی شش ماه، ارز حاصل از صادرات را به داخل کشور بازگردانند وگرنه باید جریمه میپرداختند. اکنون مهلت بازگشت ارز به یک سال رسیده اما این محدودیت همچنان مانع از صادرات فرش دستباف ایران است.
صادرکنندگان میگویند که بخشی از فرشهای صادراتی ممکن است تا سالها در انبارهای خارجی بماند و به فروش نرسد. بنابراین، نمیتوان زمان مشخصی برای انتقال ارزِ حاصل از آن در نظر گرفت.
اکثر بازرگانان فرشها را در کشورهای خارجی به امانت میگذارند و پول آن را تنها پس از فروش دریافت میکنند. فقدان آیندهی روشن اقتصادی سبب میشود که تاجران فرش سرمایهی خود را به خطر نیندازند.
در سه سال اخیر، بسیاری از بازرگانان قدیمی فرش ایرانی به علت ناتوانی از بازپرداخت تعهدات ارزی بارها به دادگاه فراخوانده شدهاند؛ بنابراین، عجیب نیست که برخی از تاجران قدیمیِ فرش، صادرات را کنار گذاشتهاند.
یک تاجر سرشناس فرش میگوید: «در بهترین شکل ممکن اگر همین حالا فرش را در خارج از کشور بفروشم، چطور با محدودیتهای بانکی ناشی از تحریم، ارز را به داخل کشور منتقل کنم؟»
حذف فرش دستباف ایران؛ فرصتی برای رقبا
در شرایطی که بازرگانان ایرانی با مشکلات ناشی از تحریم و رکود اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، رقبایی مثل هند، چین، پاکستان و ترکیه سرگرم افزایش سهم خود در بازار جهانی هستند.
در مرکز اسناد ملی ایران، سندی از وزارت «فلاحت و تجارت و فواید عامه» در دههی ۱۹۲۰ میلادی یعنی حدود یکصد سال قبل وجود دارد که در آن یکی از مسئولان این وزارتخانه خطاب به هیئت وزیران چنین نوشته است: «در این اواخر، صنعت قالیبافی به علت زیادیِ مشتری، در ممالک مختلفه از قبیل چین و هند و ترکیه و ممالک شمالی آفریقا، حتی در بعضی از ممالک اروپا مانند بلغارستان و یونان و فرانسه و غیره رواجی بسزا یافته و فرشهای سایر ممالک مخصوصاً چین در بازارهای مهم جهان شروع به رقابت شدیدی با قالیهای ایران نمودهاند.»
اکنون بسیاری از این کشورها رقبای سرسخت فرش دستباف ایران هستند و گزارشها نشان میدهد که هرچه دست ایران از بازار جهانی کوتاهتر شده، آنها توانستهاند با فروش محصولاتی نازلتر و ارزانتر بخش بزرگتری از بازار فرش دستباف ایران را تصاحب کنند.
این کشورها چند دهه کوشیدند تا با طرح و نقشهی قالیهای ایران، فرش تولید کنند و بازار فرش ایرانی را از آنِ خود کنند اما موفقیت چندانی نداشتند. با وجود این، در سالهای اخیر به مدد تحریمهای بینالمللی و محدودیتهای مبادلاتی ایران، سهم این کشورها از بازار جهانی بیش از پیش افزایش یافته است.
برای مثال، ایران سالها تقریباً نیمی از بازار فرش دستباف آمریکا را در اختیار داشت. اکنون که صادرات فرش دستباف ایران به آمریکا ممنوع شده، کشورهای دیگری نظیر هند کل سهم ایران را به دست آوردهاند.
تا پیش از انقلاب سال ۱۹۷۹، فرش ایرانی بیش از نیمی از بازار تجارت جهانی فرش را در اختیار داشت اما این رقم در سال ۲۰۱۹ به کمتر از ۸ درصد رسید.
در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ ارزش صادرات فرش ایران به آمریکا به صفر رسیده بود اما در سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ با رفع محدودیتها، ارزش صادرات سالانهی فرش دستباف ایران به آمریکا به رقمی نزدیک به یکصد میلیون دلار رسید.
تا پیش از انقلاب سال ۱۹۷۹، فرش ایرانی بیش از نیمی از بازار تجارت جهانی فرش را در اختیار داشت اما این رقم در سال ۲۰۱۹ به کمتر از ۸ درصد رسید. آمریکا، آلمان، ایتالیا، بریتانیا، فرانسه، کشورهای حاشیهی خلیج فارس و ژاپن مهمترین مشتریان قالی دستباف ایرانی هستند.
صادرات فرش در چند دههی گذشته با فراز و فرودهایی مواجه بوده است. در اوایل دههی ۱۳۷۰، صادرات فرش ناگهان افزایش یافت و در سال ۱۳۷۳ به دو میلیارد دلار رسید اما بعد از آن ایران هیچگاه نتوانست به این رقم نزدیک شود و در بهترین حالت، ارزش صادرات سالانهی فرش دستباف ایران بین ۴۰۰ تا ۶۰۰ میلیون دلار در نوسان بود.
سقوط حیرتآور تولید و صادرات فرش دستباف ایرانی در دو سال گذشته بیسابقه بوده است. این نگرانی وجود دارد که با ادامهی روند فعلی بافندگان فرش به سراغ شغلهای دیگری بروند و صنعت فرش دستباف دیگر نتواند سرش را در بازار جهانی بلند کند.
ایران، نماد فرش دستباف
تاریخچهی حضور فرش دستباف ایران در بازارهای جهانی بسیار طولانی است و هیچیک از دیگر کالاهای صادراتی ایران تا این اندازه در جهان شهرت ندارد. از صدها سال قبل، فرش ایرانی کمابیش در قالب هدیه به دربار دیگر کشورها فرستاده میشد اما از دورهی صفویه مانند ابریشم به بخشی از کالاهای صادراتی ایران تبدیل شد.
در اوایل دورهی قاجار تولید و تجارت فرش به شدت کاهش یافت اما با تثبیت سلطنت قاجار و ایجاد امنیت نسبی، کمکم بازار فرش رونق پیدا کرد. در آن زمان، بخش عمدهی جمعیت ایران در روستاها زندگی میکردند و پشم فراوان و نیروی کار ارزان در اختیار داشتند. با افزایش تولید فرش، این محصول دوباره به فهرست کالاهایی نظیر ابریشم، پنبه، تریاک و تنباکو اضافه شد که مهمترین کالاهای صادراتی ایران بودند و منابع مالی واردات را تأمین میکردند.
با رونق گرفتن بازار فرش دستباف ایران و افزایش تقاضا، ابتدا برخی از تجار تبریز، فارس، کرمان و خراسان و کاشان با قالیبافان قرارداد بستند اما این قراردادها پاسخگوی تقاضای فزایندهی بازارهای جهانی نبود. در نتیجه، پس از مدتی شرکتهایی از کشورهایی نظیر بریتانیا، ایتالیا، آمریکا، روسیه و آلمان به سرمایهگذاری در تولید فرش در مناطق مختلف ایران روی آوردند.
این شرکتها در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شعباتی را در مراکز فرشبافی ایران ــ سلطانآباد اراک، تبریز، همدان، کاشان، اصفهان، یزد، مشهد و قزوین ــ دایر کردند و با سرمایهگذاری در تولید و تجارت، تحولی اساسی در صنعت فرش ایران ایجاد کردند. شرکت بریتانیایی «زیگلر» بزرگترین کارگاه فرشبافی را در سلطانآباد اراک برپا کرد و «ممدوف روسی» نیز کارگاهی با ۱۵۰۰ بافنده در تبریز دایر کرد که مجهز به رنگرزخانه بود و بر همهی مراحل فرشبافی نظارت داشت.
به نظر کارشناسان، دوران قاجار، دورهی معرفی فرش ایران به جهانیان و رونق تجارت بینالمللی آن بود و بسیاری از مردم، تاجران، و سیاستمداران دنیا را با فرش ایرانی آشنا کرد.
با رونق تجارت فرش ایران، رقبایی همچون چین، هند، ترکیه، پاکستان و کشورهای آفریقایی که شرایط تولید فرش را داشتند، ترغیب شدند تا این صنعت را شروع کنند یا واحدهای کوچک خود را توسعه دهند.
زیبایی و تنوع طرحها و نقشهها، قیمت متوسط و ماندگاری و دوام فرش ایرانی به افزایش سهم آن در بازارهای جهانی انجامید.
در دورهی رضا شاه، شرکتهای خارجی همچنان نقش اصلی را در تولید و تجارت فرش بر عهده داشتند. در سال ۱۳۱۴، فعالیتهای «کمپانی شرق لندن» که مهمترین تاجر فرش ایران بود، به دستور رضا شاه متوقف شد و بخشی از وظایف آن در تولید و صادرات فرش به شرکت سهامیِ تازهتأسیس فرش ایران واگذار شد. در دههی ۱۳۴۰، اصلاحاتی در این شرکت انجام شد تا ضمن ترویج صنعت فرشبافی و ایجاد کارگاهها به فعالیتهای بازرگانی در داخل و خارج بپردازد.
بعد از انقلاب، فرش مدعیان زیادی پیدا کرد، از وزارت بازرگانی و وزارت صنایع تا جهاد سازندگی که با تشکیل تعاونیهای فرشِ روستایی خود را پیشگام تولید میدانست. با این حال، در اوایل دههی ۱۳۸۰، صادرات فرش دوباره با رکود مواجه شد و دولت مسئولیت فرش را به مرکز ملی فرش واگذار کرد و شرکت سهامی فرش ایران نیز در سال ۱۳۹۲ به علت بدهیهای دولت به بانک تجارت واگذار شد. گرچه این شرکت هنوز به فعالیتهای خود در زمینهی ترویج صنعت فرش و تأمین مواد اولیهی قالیبافی، و بازاریابی در داخل و خارج ادامه میدهد اما نقش آن به اندازهی گذشته پررنگ نیست. اکنون مسئولیت تولید مواد اولیهی فرش دستباف، از جمله ابریشم، پنبه و پشم، بر عهدهی وزارت جهاد کشاورزی است.
در کنار این نهادهای دولتی و نیمهدولتی، اتحادیهها و انجمنهای تولیدکنندگان و صادرکنندگان نیز وجود دارند اما میگویند صدایشان به جایی نمیرسد و دولت بدون توجه به ظرایف تولید و صادرات فرش، برای این صنعت تصمیم میگیرد. همین امر سبب شده تا نه تنها تولید در مدتی کوتاه به یک سوم کاهش یابد و از نزدیک به شش میلیون متر مربع در نیمهی اول دههی ۱۳۸۰ به کمتر از حدود دو میلیون متر مربع برسد بلکه صادرات نیز به شکل بیسابقهای افت کند.