تیم پناهندگان المپیک؛ تلاش برای ارتقای امید و همبستگی
olympics
براساس گزارش کمیساریای عالیِ پناهندگان سازمان ملل متحد، در پایان سال ۲۰۱۵ بیش از ۶۵ میلیون نفر از مردم جهان در نتیجهی جنگ، خشونت و بحرانهای داخلی از خانهی خود رانده شده و آواره و پناهنده بودند. بخش عظیمی از این جمعیت به امید یافتن امنیت و زندگی تازه در اروپا آواره شده بودند. مسیرهای سخت دریایی و زمینی جلوی آنها را نگرفته بود و بهرغم اینکه هزاران پناهجو در دریا غرق شده بودند، هر روز پناهجویانِ بیشتری خود را به دشت و دریا میزدند.
وقتی که پناهجویان به کشورهای اروپایی میرسیدند با مشکلات و بحرانهای جدیدی روبهرو میشدند. کمیساریای عالی پناهندگان در سال ۲۰۱۵ گزارش داده بود که رفتارهای مهاجرستیزانه در اروپا افزایش یافته است. با این حال، سیاست واحدی در قبال پناهجویان وجود نداشت. برخی کشورها مانند آلمان و سوئد سیاستهای بازتری اتخاذ کردند و برخی دیگر مرزهای خود را بستند. کمیساریای عالی پناهندگان و نهادهای حقوق بشری خواهان شناسایی و پررنگ کردن جنبههای مثبتی بودند که حضور پناهجویان در غرب میتوانست به دنبال داشته باشد.
در این میان، توماس باخ، رئیس کمیتهی بینالمللیِ المپیک، پیشنهادی ابتکاری و بیسابقه برای پذیرفتن پناهندگان مطرح کرد. او در اکتبر ۲۰۱۵، زمانی که جهان در اوج بحران پناهجویان قرار داشت، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواستار ایجاد تیمی متشکل از پناهندگان برای شرکت در بازیهای المپیک شد. هدف از ایجاد این تیم، حمایت از ورزشکارانِ پناهنده و جلب توجه جهانیان به بحران پناهندگان بود.
باخ عقیده داشت که این تیم میتواند نمادی از امید برای همهی پناهندگان باشد و به جامعهی بینالمللی نشان دهد که پناهندگان نیز انسانهایی با استعداد و توانمندیهای ویژهاند که میتوانند به جامعه کمک کنند. این ایده درست زمانی مطرح شد که دنیا، و به طور خاص اروپا، درگیر بحران پناهجویی بود.
باخ در سخنرانیِ خود اعلام کرد که این تیم نمادی از امید و همبستگی برای همهی پناهندگانِ جهان خواهد بود. او بر اهمیت همبستگی از طریق ورزش تأکید کرد و این تیم را نمادی از قدرت روح انسان در مواجهه با چالشهای موجود خواند. این ایده معطوف به ایجاد فرصتهایی برای ورزشکارانِ پناهنده بود تا با شرکت در بازیهای المپیک توانمندیهای خود را به جهانیان نشان دهند.
برنامهریزی برای تشکیل این تیم بلافاصله پس از اعلام این ایده آغاز شد و در مارس ۲۰۱۶، کمیتهی اجرایی المپیک به طور رسمی ایجاد تیم پناهندگان المپیک را تأیید کرد. در نهایت، ۱۰ ورزشکار از میان ۴۳ نامزد اولیه انتخاب شدند تا در بازیهای المپیک ۲۰۱۶ ریو شرکت کنند. این ورزشکاران در رشتههای مختلفی مانند شنا، جودو و دو و میدانی به رقابت پرداختند. هیچیک از آنها موفق به کسب مدال نشدند، اما همگی احساس خوشایندی نسبت به حضور در المپیک داشتند و آن را نوعی پیروزی برای خود قلمداد کردند.
ورزشکارانی که بهرغم شکست، احساس پیروزی میکردند
یولاند بوکاسا مابیکا در زمان برگزاری مسابقات ریو ۲۸ ساله بود. او اهل منطقهای به نام بوکاوو در جمهوری دموکراتیک کنگو بود؛ جایی که بهشدت متأثر از دومین جنگ داخلی کنگو بود. وقتی شش ساله بود، مادرش در منازعاتِ خونبار کنگو کشته شد. یولاند را از خانوادهاش جدا کردند و به یتیمخانهای در پایتخت کنگو بردند، جایی که برای اولین بار ورزش را آغاز کرد. گرچه او یکی از مدالآوران مسابقات جودوی زیر ۲۰ سال آفریقا بود اما تجربهی خوشایندی از ورزش در کشورش نداشت. او و همتیمیهایش در صورت باخت در مسابقات، کتک میخوردند و بهعنوان مجازات در قفس حبس میشدند.
«بعد از المپیک، متوجه شدم که این تنها داستانِ من نیست. فهمیدم که مسئولیتم این است که آگاهی را افزایش دهم و به میلیونها پناهنده در سراسر جهان امید ببخشم و به جای همهی کسانی که صدایی ندارند، صحبت کنم.»
یولاند در ۲۶ سالگی موفق شد که سهیمهی ورود به مسابقات جهانی جودو را کسب کند و در سال ۲۰۱۳ همراه با دوستش پاپوله میسنگا به برزیل سفر کرد. آنها اما هدفی فراتر از شرکت در مسابقات داشتند. این دو ورزشکار اهل کنگو از برزیل درخواست پناهندگی کردند. مربیان پول و گذرنامههایشان را ضبط کردند و آنها را در اتاقهای هتل محبوس کردند. پس از گذشت دو روز بدون غذای کافی، مابیکا از هتل تیم فرار کرد و به دنبال کمک در خیابانها گشت. دو روز بعد، او گروهی از مهاجران کنگویی را در محلهی «براس ده پینا» یافت و روز بعد به هتل برگشت تا میسنگا را نیز با خود ببرد.
درخواست پناهندگیِ آنها در برزیل پذیرفته شد. سه سال بعد، یولاند و پاپوله دو تن از جودوکاران تیم پناهندگان بودند. حالا صدای آنها بیشتر شنیده میشد. یولاند در مصاحبهای پس از شکست در رقابتهای المپیک ریو گفته بود: «احساس بینظیری داشتم، وارد استادیوم شدم و دیدم مردم اسم مرا صدا میزنند، تشویقم میکنند ... احساس کردم که در خانه هستم». یولاند که در کشور خودش در صورت شکست در مسابقه در قفس زندانی میشد، بعد از شکست مقابل حریف اسرائیلی گفت: «احساس میکنم که آدمهای زیادی مرا دوست دارند و من نمایندهی بسیاری از ملتها هستم، مبارزهی من تنها مبارزه در جودو نیست، مبارزه برای زندگی است».
یسرا ماردینی، شناگری اهل سوریه، یکی دیگر از ورزشکارانی بود که در تیم پناهندگان حاضر شد. او مدالی کسب نکرد اما خود را شکستخورده نمیدانست.
در جنگ داخلی سوریه خانهی یسرا در حوالی دمشق ویران شد. در سال ۲۰۱۵ زمانی که تنها ۱۷ سال داشت همراه با خواهرش سارا تصمیم گرفتند که از سوریهی جنگزده بگریزند. آنها مانند بسیاری از پناهجویان راه دریا را انتخاب کردند. قایقی که قرار بود حامل گروهی ششنفره باشد، با ۱۸ پناهجو از ترکیه راهی یونان شد. موتور قایق وسط راه از کار افتاد و همه در آستانهی غرق شدن قرار گرفتند. یسرا و خواهرش که شناگران ماهری بودند همراه با دو نفر دیگر وارد آب سرد دریای اژه شدند و قایق را تا جزیرهی لزبوس در یونان هل دادند.
زندگیِ یسرا الهامبخش داستانهای زیادی شد. او در مصاحبهای گفته بود: «بعد از المپیک، متوجه شدم که این تنها داستانِ من نیست. فهمیدم که مسئولیتم این است که آگاهی را افزایش دهم و به میلیونها پناهنده در سراسر جهان امید ببخشم و به جای همهی کسانی که صدایی ندارند، صحبت کنم.»
تیم پناهندگان بزرگتر شد
در المپیک ۲۰۲۰ توکیو، تیم پناهندگان برای دومین بار در این رقابتها حاضر شد. چارچوب کلیِ مسابقات و قوانین المپیک برای تیم پناهندگان چندان تغییر نکرد اما افزایش تعداد ورزشکاران از ۱۰ به ۲۹ نفر، گسترش رشتههای ورزشی و همچنین تشدید حمایتهای کمیتهی بینالمللیِ المپیک، از جمله حمایتهای مالی، برنامههای آموزشی و بورسیههای ورزشی، بیش از پیش به چشم میخورد.
۵ ورزشکار از مجموع ۲۹ ورزشکار تیم پناهندگان، ایرانی بودند. کیمیا علیزاده، تنها مدالآور زن ایران در مسابقات المپیک در سالهای گذشته، یکی از اعضای تیم پناهندگان بود. او در پی فشارهای اجتماعی و سیاسی از ایران خارج شد. مبارزهی او در المپیک توکیو با حریف ایرانی، ناهید کیانی که همتیمیِ سابقش نیز بود، توجه زیادی را به خود جلب کرد.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی نام کیمیا علیزاده را در زمان پخش مسابقه سانسور کرد و مدعی شد که داوران به دلایل سیاسی از او جانبداری کرده و به وی امتیاز دادهاند. کیمیا در این مسابقه برنده شد. او بعد از پایان مسابقه همتیمی و مربیِ سابقش را در آغوش گرفت و در گفتوگوهای متعدد از جایگاه خود بهعنوان یک زن ایرانی و محدودیتهای زنان در ورزش سخن گفت.
سخنان کیمیا علیزاده خشم رسانههای نزدیک به حکومت را برانگیخت. کیمیا خود را یکی از میلیونها زنِ ستمدیده در ایران خوانده بود؛ این حرف بر مسئولان ورزشی و رسانهای در ایران گران آمد و مصاف کیمیا و ناهید را مسابقهای سیاسی و شکستی برای کمیتهی بینالمللی المپیک خواندند.
المپیک ۲۰۲۴ و یک نماد مشترک
تیم پناهندگان در المپیک ۲۰۲۴ پرشمارتر از دورههای قبل خواهد بود. این بار ۳۶ ورزشکار زیر پرچم تیم پناهندگان، که حالا نماد جدیدی نیز دارد، به رقابت خواهند پرداخت. ۱۴ تن از این ورزشکاران، پناهندگان ایرانی هستند. نماد جدید پرچم تیم پناهندگان شامل پیکانهایی با رنگهای متفاوت است که نشان از مسیری دارد که پناهندگان از کشورهای خود تا سرزمینهای میزبان پیمودهاند. قلبی که در میان این پیکانها قرار گرفته نمادی از امید، تعلق و استقامت است. صد سنجاق سینهی مزین به این نماد جدید، بهعنوان نمادی از ۱۰۰ میلیون آواره در سراسر جهان، در میان طرفداران تیم پناهجویان توزیع خواهد خواهد شد.
مدیر تیم پناهندگان در این دور از رقابتها یک ورزشکار اهل افغانستان است. او در المپیک ۲۰۲۰ در مسابقات دوچرخهسواری شرکت کرد و اکنون هدایت و حمایت از این تیم را بر عهده دارد و تلاش میکند تا از طریق ورزش پیام امید و مقاومت را به جامعهی بزرگ پناهجویان و پناهندگان در دنیا منتقل کند.
ایرانیان با ۱۴ ورزشکار در تیم پناهندگان، بزرگترین گروه را در این تیم تشکیل میدهند. یکی از برنامههای جدید کمیتهی بینالمللی المپیک ایجاد فرصتهایی برای برقراریِ ارتباط میان تیم پناهندگان با پناهجویان و پناهندگانِ جوان در استان ایل دو فرانس است تا از این طریق به بهبود وضعیت روانی و اجتماعیِ آنها کمک کنند. هدف از این برنامه دسترسیِ ۷۰۰۰ جوانِ آسیبدیده از آوارگی به ورزش است.
آیا تیم پناهندگان به بحران پناهجویی کمک کرد؟
در کنار نکات مثبتی که در رسانهها دربارهی تیم پناهندگان المپیک بیان میشود، انتقاداتی نیز مطرح است. بعضی منتقدان عقیده دارند که تیم پناهندگان بیشتر بهعنوان ابزاری نمادین توسط کمیتهی بینالمللی المپیک به کار میرود تا تصویر مثبتی از این سازمان را ارائه کند، بیآنکه تأثیری واقعی و پایدار بر وضعیت پناهندگان داشته باشد. به نظر منتقدان، این اقدامات تنها بخشی از مشکلات ساختاری و بزرگتری را نشان میدهد که رفع آنها مستلزم راهحلهای جامعتر و عملیتر است.
برخی اظهارات دیگر نشان میدهد که هرچند تیم پناهندگان نمایندهی امید و مقاومت به شمار میرود، اما در عمل نتوانسته است به طور کامل اهدافِ خود را محقق کند و بعضی از این ورزشکاران همچنان با مشکلاتی جدی مواجهاند. این تناقضات سبب شده است که برخی از اهداف اعلامشدهی تیم پناهندگان به طور کامل تحقق نیابد.