اولین بار عکسش را روی جلد صفحهی گرامافون پشت ویترین «صفحهفروشی بتهوون» در خیابان پهلوی دیدم. با موهای سیاه شلاقی که روی پیشانیِ بلندش پخشوپلا شده بود و برق چشمان سیاهش را جلا میداد. خندهای صمیمی و هم آشنا، لبهای خوشفرمش را پس زده بود تا دندانهای ردیف و سفیدش نمایان شود. شوشا گاپی: خوانندهی ترانههای محلی.
چهارده مرداد امسال، ۶۲ سال از خاموشی قمر میگذرد اما هنوز صدایش را از دروازهی شیرنشان مجلس بهارستان میتوان شنید: «مرغ سحرناله آوازش را میشنویم. وقتی برای اولین بار بیحجاب به روی صحنه رفت و چنین خواند: «فقیه شهر به رفع حجاب مایل نیست/ چرا که هرچه کند حیله در حجاب کند».
پس از گذشت یک قرن، مجادلهی عارف و وزیری چهرههای گوناگونی به خود گرفته و صفبندیهای متنوعی ایجاد کرده است. با این همه، تصور نوعی میراث موسیقاییِ هزارسالهی ایرانی از پس همهی این مجادلات کمابیش دستنخورده مانده است. هنوز به رسالههای نویسندگان پیشامدرنی همچون فارابی و عبدالقادر مراغی دربارهی موسیقی دوازدهمقامی اشاره میشود، و این اسامی در کنار نام موسیقیدانان برجستهی سنت ردیفی-دستگاهی همچون میرزا عبدالله و آقاحسینقلی، شالودهی اصلی روایتی قومی-زبانی از تاریخ موسیقی ایران است.