تحلیل دایموند از چگونگیِ دست و پنجه نرم کردنِ نیم دوجین کشور مدرن ــ فنلاند، شیلی، اندونزی، ژاپن، آلمان و استرالیا ــ با بحرانهای گوناگون آکنده از تأملات او در باب شکنندگیِ دموکراسی است. او ضرورتهایی همچون مسئولیتپذیری، خودارزیابیِ ملیِ صادقانه، میل به یادگیری از دیگر کشورها و تواناییِ مصالحه کردن و گاهی به روی خود نیاوردنِ اتفاقات ناخوشایندِ گذشته را بررسی میکند.
یهودستیزی در سراسر دنیای غرب رو به افزایش است. این امر یکی از نتایج فرعیِ خیزش ملیگرایی و بومیبرترپنداریای است که نخبگان جهانوطن را عامل نابرابری و انزوای فرهنگیِ فزاینده میشمارد
آیا میتوان اصطلاح «قلمرو زبان و فرهنگ فارسی» را به عنوان چارچوبی مفهومی، که از زبان و ادبیات فراتر میرود، دربارهی حوزههایی چون زیستگاه، اقتصاد و راههای تجاری و فرهنگ سیاسی و مادی به کار بست؟ آیا در دوران پیشامدرن و ابتدای عصر مدرن پیوندهای تاریخی مشخصی بین مناطق گوناگونی چون آناتولی، فلات ایران و محدودهی خراسان بزرگ، قفقاز، حاشیهی جنوبی آسیای میانه، سینکیانگ غربی، و شبهقارهی هند وجود داشته است؟