هروقت زنی از سایه بیرون میآید قلبم جشن میگیرد
Photo by Martino Pietropoli on Unsplash
نامه ای بسیار طولانی. نویسنده: مریما با، مترجم: سعادولی، انتشارات: معصومی. ۱۳۹۷
وقتی شوهر بیوفای «راما تولای» از دنیا میرود، دوست قدیمی و صمیمی او «آیساتو» با نوشتن نامهای به او تسلیت میگوید. پاسخ بلند و طولانی راما تولای به این نامه اساس شکلگیری داستان «نامهای بسیار طولانی» شده که «مریما با» نویسندهی سنگالی در سال ۱۹۷۹ نوشته است. مریما خود از مدافعان حقوق زنان در سنگال بوده که مقالات زیادی دربارهی مشکلات و مسائل زنان و، بهویژه، مشکلات زنان متأهل در سنگال نوشته است. نامهی بلند راماتولا در پاسخ به آیساتو یکی از نمونههای موفق ادبیات داستانی در سنگال است که به معضل چندهمسری و رنجها و مبارزات زنان کشورهای مسلمان در رویارویی با این مشکل میپردازد.
همسر درگذشتهی راماتولا، در سه سال آخرعمر با دختر بسیار جوانی که از دوستان دختر بزرگ خودش است ازدواج میکند. مرد در تمام این مدت دور از راماتولای و در خانهی همسر جوان زندگی میکرده، در حالی که راماتولا از آزادی انتخاب برای طلاق محروم بوده است. قصهی زندگی راماتولا و ایساتو درمورد بیوفایی همسران کاملاً شبیه به هم است اما روند و سرنوشت این قصهها ازیکدیگر متفاوت است. وقتی همسر آیساتو بعد از بیست و پنج سال زندگی مشترک، دختردایی بسیار جوانش را به عنوان همسر دوم به خانه میآورد ایساتو بلافاصله تصمیم به طلاق میگیرد و همراه با فرزندانش به آمریکا مهاجرت میکند.
نویسنده درواقع با طرح این دوقصه، در قالب نامهنگاری و یادآوری خاطرات زندگی گذشتهی این دو دوست، نسبت سرنوشتپذیری وعاملیت را در جدال با نابرابریهای جنسیتی با نگاه به موقعیتهای متفاوت زنان تعریف میکند.
این اثر در بیست سال گذشته سه بار توسط سه زن مترجم در ایران ترجمه شده است. ترجمههای مکرر این اثر در کشورهای مختلف، بهویژه، درکشورهایی که چندهمسری در آنها قانونی است، بیشتر به نوعی همدستی زنانه شبیه است. آخرین چاپ این اثر در ایران در سال ۱۳۹۷ توسط «سعادو لی» مترجم سنگالی از زبان فرانسه به فارسی ترجمه شده است!
هرچند روال ترجمهی آثار اغلب این گونه است که مترجم اثری را از زبان مبدأ به زبان مقصد که غالباً زبان بومی اوست، ترجمه میکند اما سعادو دست به ترجمهی اثری زده که زبان مبدأ و زبان مقصد آن با زبان بومی او متفاوت است. زبان بومی سعادو «ولووف»، یکی از زبانهایی است که اهالی بخشهایی از غرب افریقا به آن تکلم میکنند. اما سعادو مثل نویسندهی کتاب و دیگر زنان مرفه سنگالی تحصیلات خود را به زبان فرانسه که زبان رسمی سنگال است دنبال کرده و در دانشگاه با علاقهی زیاد سراغ زبان و ادبیات فارسی رفته است. عشق به زبان فارسی او را راهی سفر به ایران میکند و سرانجام دکترای ادبیات فارسی خود را در ایران میگیرد. ترجمهی کتاب حاضر بخشی از پایاننامهی دکترای اوست. حفظ سادگی زبان اثر و انتخاب معادلهای مناسب برای قابلفهم کردن اصطلاحات بومی از ویژگیهای کار این مترجم سنگالی است.
هرچند غنای صنعت ترجمه در ایران آثار مهمی از نویسندگان و نظریهپردازان ادبیات فمینیستی جهان را در اختیار علاقهمندان به این حوزه قرار داده است اما نشر آثار سادهی داستانی، بهویژه از نویسندگان کشورهای درحالتوسعه و به طور مشخص کشورهای مبتنی بر قوانین ایدئولوژیک مذهبی، نوعی همذاتپنداری و همسرنوشتی در خوانندهای با شرایط کم و بیش همسان ایجاد میکند که در جلب افکار عمومی نسبت به مسائل و مشکلات زنان مؤثر است.
این کتاب هرچند از سوی جامعهی روشنفکری زنان و اهل ادبیات با استقبال زیادی روبرو نشده است اما رویکرد معتدل نویسنده و زبان سادهی کتاب، آن را در زمرهی آثار مردمپسندی جای داده که میتواند در آموزشهای رسمی و غیررسمی برای طیفهای مختلف جامعه مفید باشد.
نگاه سادهی نویسنده در این کتاب به نهادهایی همچون ازدواج، خانواده، جامعه، و ملت با چشمپوشی از نقدهای نظری در کل باعث ایجاد حسی از جنس آشناپنداری در میان طیفهای زیادی از مردم میشود تا تبعیضهای گاه نهادینهشده درزندگی روزمره را بشناسند و با درکی جدید از حساسیتهای جنسیتی به نقد محیط خانواده و اطرافیان خود بپردازند.
«... هروقت یک زن از سایه بیرون میآید قلب من جشن میگیرد. زمینه برای دستاوردهای زنان خیلی متغیر و بیثبات است و نگه داشتن آنچه به دست آوردهایم سخت است. قیدوبندهای اجتماعی همیشه سنگین هستند و خودخواهیِ جنس مذکرسخت پابرجا مانده است. زن برای بعضیها یک وسیله و برای بعضی دیگر مثل یک طعمه است. یا به او احترام گذاشته شده یا تحقیرمیشود.{...} موفقیت خانوادگی از اصل به خاطر هماهنگی زوج به وجود میآید، همان طور که همنوازی چند ساز سمفونی زیبایی را میسازد. همهی خانوادهها، ثروتمند یا فقیر، متحد یا ازهمگسسته، آگاه یا ناآگاه، ملت را میسازند. پس موفقیت یک ملت به طور انکارناپذیری از خانواده سرچشمه میگیرد...».(صص. ۱۵۷-۱۵۹)
این کتاب هرچند از سوی جامعهی روشنفکری زنان و اهل ادبیات با استقبال زیادی روبرو نشده است اما رویکرد معتدل نویسنده و زبان سادهی کتاب، آن را در زمرهی آثار مردمپسندی جای داده که میتواند در آموزشهای رسمی و غیررسمی برای طیفهای مختلف جامعه مفید باشد. در واقع، ارزیابی یک اثر بدون شناخت و ارزیابی طیف مخاطبان آن، نادیده گرفتن نقش و تأثیر ادبیات مردمی در ایجاد انگیزههای مدنی است.
همراهی ارزشمند تودههای مردم در مسیر تغییر برای برابری، نه امری هیجانی و حدوثی بلکه راهبرد ارزشمندی است که کاربست آن نیاز به زمینهسازیهای آموزشی دارد. ادبیات داستانی از ابزارهای مؤثر در آموزشهای غیررسمی و آموزشهای تابعی است. داستانهایی مثل «نامهای بسیار طولانی» از جمله متونی هستند که درحوزههایی مثل آموزشهای تابعی، تولید مواد کمک آموزشی و خدمات کتابخانهای به فرهنگسازی با هدف پیشبرد اهداف مسالمتآمیز جنبشهایبرابریطلبانه کمک میکنند.