جنگ بر سر آرشیو در عربستان: تاریخ ملی یا تاریخ سعودی؟
«جنگهای آرشیوی: سیاست تاریخ در عربستان سعودی»، نویسنده: رزی بشیر، انتشارات دانشگاه استنفورد، ۲۰۲۰.
در اواخر سال ۲۰۱۰، بولدوزرها بناهای کهن اطراف مسجد الحرام در مکه را که یادگاری از دوران عثمانی است، یکی بعد از دیگری ویران کردند. رانندگان بولدوزرها کارگرانی از کشورهای جنوب آسیا بودند که بارِ اصلیِ تمام خدمات و فعالیتهای کارگری در عربستان سعودی بر دوش آنهاست. بولدوزرها بناها را ویران میکردند تا زمین را برای آغاز احداث پروژهی عظیم چند میلیارد دلاریِ توسعهی مسجد الحرام صاف کنند. چند روز بعد بخشی از ویرانهها، الواح، و اسناد موجود در این بناهای تاریخی با معماری ویژهای که داشتند، سر از کهنهبازار شهر جده درآورد و یکی از مجموعهداران سعودی همه را خرید. چند ماه بعد، بخش دیگری از ویرانهها و الواح و سردر آنچه ویران شد، سر از دفتر یک عتیقهفروش معروف در قاهره درآورد؛ او هم به ریاض سفر کرد تا اینها را به مجموعهداران خصوصی و موزههای دولتی در سراسر دنیا بفروشد.
بخش دیگری از آنچه باقی ماند از سوی «بنیاد تحقیقات و آرشیو عبدالعزیز»، «مرکز تحقیقات و مطالعات اسلامی ملک فیصل» و «کتابخانهی ملی ملک فهد» در داخل عربستان خریداری شد. هر سه مؤسسه با یکدیگر درگیر رقابت بودند تا سهم بیشتری از آنچه را که باقی مانده بود، بخرند. چند ماه بعد، «بنیاد تحقیقات و آرشیو عبدالعزیز»، نمایشگاهی را برپا کرد تا اسناد و الواح و خشت و آجری را که نصیبش شده بود، به نمایش بگذارد. این مؤسسه اما اسناد و الواح مهمی را که دربارهی ریشهها و آغاز جریان وهابیت در عربستان بود، عمداً کنار گذاشت و نشان نداد. این مؤسسه بار دیگر، و اینبار جدیتر از قبل، از سوی بازدیدکنندگان و کارشناسان متهم شد که اسنادی را که حاکی از نقش مهم و تأثیرگذار محمد ابن عبدالوهاب در شکلگیریِ حاکمیت آل سعود بر عربستان است، حذف کرده و تاریخ را طوری ارائه میدهد که به نفع آل سعود است و بس.
آن نمایشگاه موجی از بحثهای جدی را در میان حلقههای روشنفکریِ عربستان در باب «سیاست تاریخسازی» در آن کشور به راه انداخت. سیاستِ تاریخسازی دست در دست شرکتهای بزرگ پیمانکاری و ساختوساز، با مدیریت حاکمان آل سعود، به دنبال جا انداختن روایتِ باب میلِ خود از تاریخ عربستان است و چهره و معماریِ شهرهای مهم کشور را هم بر اساس همین روایت تغییر میدهد.
این بحث اصلی کتاب «جنگهای آرشیوی: سیاست تاریخ در عربستان سعودی» به قلم رزی بشیر است. رزی بشیر تاریخنگار متخصص خاورمیانهی مدرن و جریانهای روشنفکریِ سیاسی و اجتماعیِ جهان عرب است و در دانشگاه هاروارد تدریس میکند. او برای تحقیق و تدوین این کتاب بارها به عربستان سعودی سفر کرده و مدتی طولانی را در این کشور به سر برده است. بشیر با بسیاری از سیاستمداران و پژوهشگران و کارشناسان داخلی عربستان، متولیان و کارمندان آرشیوهای دولتی و خصوصی کشور، و همچنین مردم عادیِ عضو گروههایی که تاریخشان از اسناد و چهرهی شهرها زدوده میشود، گفتوگو کرده است و ردّ پای سیاست در تاریخسازی و روایتِ تاریخ را از لابهلای اسناد و مدارک و شاهدان عینی بیرون کشیده است. تمرکز او در این کتاب بر اقدامات دولتی در آخرین دههی قرن بیستم و اولین دههی قرن بیستویکم است. یعنی همان دو دههای که حاکمیت عربستان، چهرهی بسیاری از شهرهای مهم از جمله مکه را تغییر داد و با ویران کردن بقایای گذشته و پروژههای عظیم ساختوساز و همچنین احداث نهادهای آرشیو و مستندسازی بیشتر، به شکلی متمرکز به دنبال ثبت و ارائهی تاریخ کشور رفت.
رزی بشیر در این کتاب با ارائهی مستنداتِ مفصلی نشان میدهد که علاقهی آلسعود به گسترش آرشیوهای کشور و تغییر چهرهی شهرها، بهویژه در مکه و ریاض، ثمرهی روند نسبتاً منسجمی در خاندان آل سعود است که به دنبال جا انداختن روایتِ تازهای از تاریخ کشورند، روایتی که رزی بشیر آن را با احتیاط «سکولار» معرفی میکند.
آرامکو به دنبال این بود که حاکمیتِ آل سعود را با حربهی «اتحاد وهابیون» بهعنوان وارثان برحق حاکمیتِ این سرزمین به همه بقبولاند تا آل سعود نیز این شبهجزیره را از آداب و رسوم و تنوع باورهای اسلامیِ دیگری که اینقدر سفت و سخت نبود، پاکسازی کنند و راه برای تسلط بر نفت کشور هموار شود. بشیر این سیاست را «صنعت تولید میراث تاریخی» مینامد.
تا اواخر دههی ۱۹۸۰ میلادی، روایت رسمیای که از تاریخ عربستان ارائه میشد به شدت بر هویت مذهبیِ وهابی تأکید میکرد. روایت غالبِ حاکمیت حول اهمیت شیخ محمد ابن عبدالوهاب، رهبر مذهبی و از بنیانگذاران اصلی جنبش وهابیت، میچرخید. حاکمیت مدعی بود که جنبش شیخ محمد ابن عبدالوهاب دو قرن بعد منجر به حاکمیت آل سعود بر شبهجزیرهی عربستان شد. از قضای روزگار، این روایت مذهبمحور بهویژه توسط «آرامکو»، شرکت نفتی عربستان و آمریکا، در خلال دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ تبلیغ میشد. آرامکو به دنبال این بود که حاکمیتِ آل سعود را با حربهی «اتحاد وهابیون» بهعنوان وارثان برحق حاکمیتِ این سرزمین به همه بقبولاند تا آل سعود نیز این شبهجزیره را از آداب و رسوم و تنوع باورهای اسلامیِ دیگری که اینقدر سفت و سخت نبود، پاکسازی کنند و راه برای تسلط بر نفت کشور هموار شود. بشیر این سیاست را «صنعت تولید میراث تاریخی» مینامد.
در دوران جنگ موسوم به خلیج فارس (۱۹۹۱- ۱۹۹۰)، حاکمان سعودی بهشدت به آمریکا وابسته شدند تا از آنها در برابر تهاجم عراق دفاع کند. مشکلات اقتصادیِ ناشی از جنگ خلیج فارس و ویرانیِ برجامانده در منطقه، در کنار رشد بنیادگرایی مذهبی و بهویژه گسترش نفوذ القاعده، و بحرانها و اعتراضاتِ اجتماعی در داخل عربستان زنگ خطر را برای دولت سعودی به صدا درآورد. به نظر رزی بشیر، دولت سعودی در نتیجهی این بحرانها تصمیم گرفت که به شکل منسجمی «روند تولید و روایت تاریخ» و «اقتصاد حافظه و خاطره» را در کشور در دست گیرد و مدیریت و هدایت کند و روایت تازهای از تاریخ ارائه دهد که به جای تمرکز بر هویت مذهبیِ وهابی به خدمات آل سعود و نقش آنها در ملتسازی توجه کند.
از همین دوران بود که توجه حاکمان سعودی به اهمیت «آرشیو» نیز جلب شد. تا پیش از آن، آرشیو منظمی از اسناد و مدارک تاریخی وجود نداشت، و بسیاری از شاهزادگان سعودی هم آرشیو را مخفیگاه اسرارشان میدانستند. اما با تحولات جدید آنها دریافتند که با مدیریت آرشیو ــ اینکه چه چیزی ثبت و نگهداری شود و چه چیزی نابود و سرکوب ــ میتوانند روایتی از افتخارات آل سعود را در تاریخ ملی بگنجانند.
حاکمان آل سعود در سرکوب جنبشهای اجتماعی و سیاسی در کشور، چه مذهبی و چه سکولار، همسو بودند و این امر را با سبعیت پیش بردند. همزمان آل سعود از دههها پیش با استخدام آژانسهای تبلیغاتی و کمکهای مالیِ کلان به اندیشکدهها و دانشگاههای غربی، درصدد ارائهی تصویری تکبعدی و خوش آب و رنگ از خود بوده و هست. بر اثر این تلاشها، که تا حد چشمگیری هم موفق بوده، صدای بسیاری از گروهها و مردم عربستان، از حلقههای روشنفکری تا کارگران، و از اقلیتهای مذهبی تا سنتِ کهن بحث و مناظره در وهابیت، از روایتها و تصاویر رسمی و آرشیوهای ملی و موزهها حذف شده است. ضمن اینکه همواره حاکمیت و بازوهای کمکیاش این تصویر دروغین را تبلیغ کردند که جامعهی عربستان، جامعهای یکدست است و تقریباً همه با خاندان آل سعود و حاکمیتِ آنها موافق و از سیاستهای کشور راضیاند.
بشیر برای نگارش این کتاب از بسیاری از آرشیوهای رسمی کشور، موزهها، کتابخانههای ملی و خصوصی، مجموعههای خصوصی، آرشیوهای شخصی و گاه پنهان گروههای سرکوبشده، و میراث باقیمانده در خانوادههای سعودی دیدار کرده و با مجموعهداران، آرشیویستها، مسئولان موزهها، کتابدارها، مردمی که روایت زندگیشان حذف شده، و کسانی که بناهای تاریخیشان بر اثر توسعهی مکه و مدینه به اسم مدرنسازیِ شهر تخریب و نابود شده، گفتوگو کرده است.
از منظر تحقیق میدانی، اثر او کمنظیر است. بشیر میگوید که در سفرهای خود به عربستان متوجه شد که موقعیتش بهعنوان پژوهشگری «خارجی» در یک دانشگاه معروف و معتبر آمریکایی، درهای بسته به روی بسیاری از محققان داخل عربستان را به روی او باز کرد. این موقعیت به او اجازه داد که در برخی مراکز آرشیو کشور، شیوهی کار، ثبت و فهرست کردن اسناد و مدارک را از نزدیک مشاهده کند.
کتاب رزی بشیر یکی از معدود نمونههایی است که سرگذشتِ محذوف اقلیتها و شهروندان غیر سعودی را که بهرغم نقش مهمشان در تاریخ این کشور اغلب نادیده ماندهاند، ثبت کرده است. برای مثال، در جایی در کتاب او از مشاهدهی یک پلاک قدیمیِ باقیمانده در گوشهای از مکه میگوید که نام مدرسهی «صلواتیه» را بر خود دارد؛ مدرسهای که رحمتالله الکیراناوی، نویسنده و محقق شهیر هندی در مکه بنیان گذاشت. او که در سال ۱۸۷۵ میلادی علیه اشغالگری و استعمار بریتانیا در هند اسلحه برداشت و جنگید، ناچار از هند گریخت و در مکه پناه گرفت.
رژیمهای سیاسی با تسلط بر آرشیو میتوانند به میل خود به حافظهی جمعی شکل دهند: چه چیز ارزش ثبت و ضبط و نگهداری در آرشیو و یادآوری دارد، و چه چیز باید از صفحهی تاریخ پاک و از اذهان عمومی فراموش شود.
الکیراناوی در مکه به شخصیت اجتماعی و سیاسیِ مهمی بدل شد که برای بسیاری از افرادی که در مکه پناه گرفته و مخالف استعمار بودند، الگو به شمار میرفت. بسیاری از پیروان او به شخصیتهای مؤثری در مبارزه با استعمار و فعال در حلقههای روشنفکری و رسانهای در کل منطقه و در عربستان بدل شدند. مدرسهای که او بنیان گذاشت در روند نونوارسازی مکه تخریب شد، حضور و فعالیتهایش در مکه از آرشیوهای رسمی کنار گذاشته شد، و سرگذشتِ پیروان او و مبارزاتشان در روایتهای رسمی جایی ندارد. این تنها یک نمونه از حذف تاریخ و حضور و فعالیتِ بسیاری از شهروندان اهل جنوب و جنوبشرقی آسیا است که در دورههای گوناگون به دلایل متعدد در عربستان سکنی گزیدند یا پناه گرفتند.
بشیر توضیح میدهد که «جنگ بر سر آرشیو و خاطره» آسان نبود و نیست. بسیاری از خانوادهها از تحویل اسناد و مدارک خانوادگیِ خود به دولت سر باز زدند و در هر گوشهی عربستان میتوان خانوادههایی را یافت که عکسها و اسناد و مکاتبات خانوادگی را در هفت سوراخ پنهان کردند. شمار کارمندان شاغل در نهادهای آرشیوسازی و موزهها و کتابخانههایی که در سراسر دهههای پیشین از تن دادن به این اقدامات سر باز زدند و بارها اسنادی را پنهانی افشا کردند و به دست رسانهها رساندند، کم نبوده است. بعضی از روحانیون عربستانی در منبرها و کلاسهای درس خود به اقداماتِ رسمیِ دولت برای تثبیت روایتِ سکولار از تاریخ معاصر کشور و کمرنگ کردن اهمیتِ وهابیت اعتراض کردند.
حتی در خود خاندان سلطنتی آل سعود هم بر سر این سیاستها توافق تمامعیاری وجود نداشته است. اعضای مذهبیترِ خاندان آلسعود تلاش کردهاند تا نقش اسلام و مذهب را در روایت تاریخ این سرزمین حفظ کنند، اما از زمان به قدرت رسیدن ملک سلمان و فرزندش محمد بن سلمان کفهی ترازو کاملاً به نفع طرفداران روایتی «سکولار» از تاریخ تأسیس و تکوین کشور سنگین شده است. اما این روایتِ «سکولار» روایتی مردمی و اجتماعی نیست، و فقط نقش مذهب و روحانیت در تاریخ عربستان را حذف میکند و به جایش نقش حاکمان آلسعود را پررنگ میسازد.
ابنیهی تاریخی و اسنادی که ربطی به آلسعود ندارند منهدم یا از دسترس خارج میشوند. مکه و مسجدالحرام بهشدت از «بولدوزر تخریب و تغییر دولتی» آسیب دیده است. معماریِ دوران عثمانی و همچنین بناهای تاریخیِ متعلق به خاندان هاشمی، رقبای آل سعود، در مکه تخریب شدهاند. بهجای آن، کاخها و قلعههای منطقهی نجد، زادگاه خاندان آل سعود، مرمت و به مراکز گردشگری تبدیل شدهاند. در ازای تخریب بافتِ تاریخیِ مکه، حاکمان سعودی قراردادهای چند میلیارد دلاریِ ساختوساز و اجرای پروژههای تجاری را به شرکتهای عظیم پیمانکاریِ وابسته به اعضای خاندان سلطنتی و نزدیکانشان اعطا کردند.
کتاب جنگهای آرشیوی با ارائهی شواهد و اسناد فراوان ارتباط میان پروژههای عظیم نوسازیِ شهری و تخریب بافتهای تاریخی با تلاش برای ارائهی تصویری یکدست و باب میل حاکمیت از تاریخ کشور را نشان میدهد. کتاب نشان میدهد که این ارتباط هم سیاسی و ایدئولوژیک است و هم دولتی و بهرهمند از مشارکت نهادهای گوناگون متولی تاریخ و فرهنگ کشور.
کتاب بشیر اهمیتِ سیاسیِ آرشیو و تسلط بر آن را در فرایند دولت-ملتسازی و حکمرانی به روشنی نشان میدهد. این اهمیت در معنای ریشهی کلمهی آرشیو هم نهفته است: واژهای با ریشهی یونانی به معنی زمامداری. رژیمهای سیاسی با تسلط بر آرشیو میتوانند به میل خود به حافظهی جمعی شکل دهند: چه چیز ارزش ثبت و ضبط و نگهداری در آرشیو و یادآوری دارد، و چه چیز باید از صفحهی تاریخ پاک و از اذهان عمومی فراموش شود.
یکی از نقاط ضعف کتاب این است که بشیر شهرسازی و آرشیوسازی را تقریباً در همهی استدلالها و شواهد خود همراستا میشمارد و به سراغ تفاوتهای این دو حوزه در این روند نمیرود. اما شهرسازی و نونوارسازیِ شهرها با آرشیوسازی و ارائهی روایتهای تاریخی تفاوتهای مهمی دارد و مخاطب میتواند حدس بزند که این روند در عربستان سعودی نیز مثل دیگر کشورها یکدست و کاملاً همسو نبوده است. در این کتاب بشیر بر ارتباط معنادار و سیاسی و از بالا به پایین بین این دو حوزه در عربستان تمرکز کرده و فرصت نیافته است تا به تفاوتها و ناهماهنگیها و شاید تضادهای سیاسی بین این دو حوزه هم بپردازد و در نتیجه خواننده از آشنایی با این سویهی وقایع محروم میماند.
جنگهای آرشیوی نمونهی کمیاب و مهمی از پژوهشی دقیق دربارهی چگونگیِ ثبت روایتهای رسمی و تاریخسازی در خاورمیانه و مسئلهی «میراث فرهنگی» است، روندی پیچیده که خود بشیر هم صادقانه میگوید پاسخ دادن به تمام پرسشهای مربوط به آن، دستکم با اطلاعات و اسناد و شواهد فعلی، ممکن نیست.
کتاب بشیر نمونهی موفقی است از ترکیب تاریخنگاری و مردمشناسی. این اثر پژوهشی برای فهم بهترِ آنچه او «صنعت تولید میراث تاریخی» در منطقه مینامد ضروری است. او به درستی تأکید میکند که این صنعت در عربستان خشونتبار بوده است، اما نه عربستان تنها حکومتِ تمامیتخواه منطقه است و نه فقط آنها بودند که در یک قرن اخیر به دنبال تولید روایتی یکدست و باب میلِ خود از تاریخ و مردم کشورشان رفتند و در این راستا دست به اقداماتِ خشونتبار هم زدند.