دیوید لینچ و «رؤیای آمریکایی»
پیتر بردشاو
دیوید لینچ، کارگردان و هنرمند شهیر آمریکایی هفتۀ گذشته درگذشت. او همیشه به دنبال یافتن راههایی بود تا بتواند مخاطبانش را قاچاقی به قلمروهای جدیدی از ترس، میل و هوس و لذت وارد کند.
دیوید لینچ، کارگردان و هنرمند شهیر آمریکایی هفتۀ گذشته درگذشت. او همیشه به دنبال یافتن راههایی بود تا بتواند مخاطبانش را قاچاقی به قلمروهای جدیدی از ترس، میل و هوس و لذت وارد کند.
همهچیز جدید، عجیب و حیرتآور به نظر میرسد. در عین حال، انگار دوباره داریم خوابی تکراری میبینیم. از جهتی، همین طور است. قبلاً چنین چیزی را در مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای پرفروش دیدهایم. کموبیش با این وضعیت آشنا هستیم، و همین امر به نوعی آن را عجیبوغریبتر میکند.
«پری»، اولین ساختهی سیامک اعتمادی، یکی از غافلگیریهای برلیناله بود. «پری» که در بخش پانوراما به نمایش در آمد، محصول مشترک یونان، فرانسه، هلند و بلغارستان است و در اولین نمایش جهانی خود در برلین نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کرد.
میشد که این طور نشود اما یکی از فجیعترین هفتهها در تاریخ پزشکی دنیا و اقتصاد جهان در حالی پایان یافته که کشورها یکی پس از دیگری به دامن ناسیونالیسم پناه بردهاند. آنها دارند تکتک و هر یک به شیوهی خود با ویروس کرونا مبارزه میکند.
در ۱۷ نوامبر ۱۹۸۹ خیابانهای پراگ مملو از دانشجویان معترض شد. هشت روز قبل، دیوار برلین فرو ریخته بود و به نظر میرسید که موج آزادی از برلین به پایتخت چکسلواکی رسیده است. پلیس کوشید تا تظاهرکنندگان را به عقب براند و آزادیخواهیِ آنان را سرکوب کند اما به نظر میرسید که مردم در برابر وحشیگری حکومت مصونیت یافتهاند؛ قدرتنمایی حکومت تنها مقاومت مردم را برمیانگیخت.
روز ششم فوریه، در تقویم سازمان ملل متحد به عنوان روز جهانیِ مخالفتِ قاطع با مثلهسازی اندام جنسی زنان نامگذاری شده است. سازمان ملل متحد این هدف بلندپروازانه را دنبال میکند که تا سال ۲۰۳۰ ناقصسازی اندام جنسی زن در سراسر جهان از بین رفته باشد. هدفی که با واقعیتهای فعلی، دور از دسترس است. بنا به آمار سازمان ملل متحد، در حال حاضر دستکم ۲۰۰ میلیون دختر یا زن در مجموع ۳۰ کشور جهان زندگی میکنند که شکلی از ناقصسازی اندام جنسی را تجربه کردند. تا سال ۲۰۳۰، دستکم ۶۸ میلیون دختربچه در معرض خطر این عمل قرار خواهند داشت.
من یکی از معدود بازماندگان کسانی هستم که تقریباً تا آخرین لحظهی پیش از آزادسازی آشوویتس در این اردوگاه بودم. انتقال ما از این اردوگاه یا به اصطلاح تخلیهی آن در ۱۸ ژانویه آغاز شد. ما در صفی ۶۰۰ نفری به راه افتادیم و در شش روز و نیمِ بعدی بیش از نیمی از همراهانم جان باختند. به احتمال قوی، من تا مراسم یادبود سال آینده زنده نخواهم ماند. این قانون طبیعت است. پس لطفاً ببخشید که احساساتی سخن خواهم گفت.
مسافران رفتند و ما جا ماندیم، در هر دو سر و هر دو فرودگاه، هم در سالنهای خروجی با دلتنگیها و هم در سالنهایِ ورودیِ مقصدهای نهایی با انتظار دیدارها. اما در هر دو سو با عشق.
استفاده از راهبردهای خشونتپرهیز دلایل اخلاقیِ فراوانی دارد. اما تحقیقات قانعکنندهی اریکا چِنووِت، متخصص علوم سیاسی در دانشگاه هاروارد، تأیید میکند که نافرمانیِ مدنی نه تنها انتخابی اخلاقی بلکه مؤثرترین راه شکل دادن به سیاست دنیا است.
چرا بیشتر ما آدمها دستکم یکبار در زندگی به جای همدلی و درک و حمایت از قربانی، خودمان هم نمکِ روی زخم شدیم، قربانی را سرزنش کردیم و همه یا بخشی از تقصیر را گردن خود او انداختیم؟ چرا خواسته و ناخواسته باعث شدیم که قربانی رنج و درد بیشتری را تحمل کند یا بیشتر به کنج سکوت و خفقان پناه ببرد؟ چرا به نظر انگار راه سادهتر این است که قربانی را سرزنش کرد و نه آزارگر و زورگو را؟
«چه کسی تاریخِ ما را خواهد نوشت؟» به دوراندیشی و ازخودگذشتگیِ چشمگیر در بحبوحهی هول و هراسی باورنکردنی میپردازد. این فیلم، داستان گروه کوچکی از یهودیان گتوی ورشو را روایت میکند که با عزمی جزم در پی حفظ شواهد و مدارکی برآمدند که اوضاع زندگی یهودیان و رفتار نازیها با ایشان را نشان میداد.
آیا حمایت و حفاظت از محیط زیست با دموکراسی و حقوق بشر تعارض دارد؟ به نظر که چنین نیست؛ در اسناد سازمان ملل، اینها در یکراستا و مقوم یکدیگر تعریف شدهاند. روندهای سیاسی در کشورهای مختلف جهان هم عملاً همین را نشان میدهد. اما تظاهرات دنبالهدار جلیقهزردها در فرانسه سویهی دیگری از ماجرا را نشان میدهد.
در اواخر بعدازظهر یکی از جمعههای نوامبر پارسال، پلیس را به علت «حادثهای تروریستی» به ایستگاه مترو «آکسفورد سیرکوسِ» لندن فراخواندند. از مردم خواستند که ایستگاه را ترک کنند، و در نتیجه جمعیتی انبوه به طرف خروجیهای ایستگاه شتافتند. گزارشهایی دربارهی شلیک گلوله دهان به دهان چرخید، و عکسها و ویدیوهایی در اینترنت منتشر شد که نشان میداد مردم در حال فرار از آن ناحیهاند و نیروهای مسلح پلیس به سوی آن محل میشتابند.
نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و عضو کمپین لگام (لغو گام به گام مجازات اعدام) از اردیبهشت سال ۱۳۹۴ در زندان است، او اخیراً در پایان یک مرخصی سهروزه و بازگشت به زندان اوین، در یادداشت کوتاهی از تجربهی بازگشتاش به خانه پس از سه و سال نیم نوشته است. خانم محمدی به ۱۶ سال زندان محکوم شده و همسر و فرزنداناش، علی و کیانا به پاریس هجرت کردهاند. آسو این نوشته را همراه با یادداشتهایی از دیگر فعالان اجتماعی و دوستداران نرگس محمدی به تدریج منتشر خواهد کرد. به امید آزادی اندیشه
ده ماه پیش که مسعود به ایران آمده با دختر دو ماههاش خداحافظی کرده و امروز دخترش یک ساله است. نام او ستایش است. شاید این ده ماه دوری از همسر و فرزند در خیل بسیاری از افغانها که سالهاست فرزندانشان را ندیدهاند به چشم نیاید اما برای مسعود دوری از ستایش رنج کمی نیست. نه بزرگ شدنش را میبیند نه از مریض شدناش خبردار میشود. خبر هم برسد کاری از دستش بر نمیآید.
روزی روزگاری قدرت در دست گروه کوچکی از نخبگان بود. این نخبگان مراتب عالیِ حکمرانی در جامعه را در اختیار داشتند و سازمانهای بزرگ و سلسلهمراتبی را کنترل میکردند. نخبگان محصولات و پیغامهای مهم را از بالا صادر میکردند و بقیهی ما بیاراده آنها را مصرف میکردیم. بعد اینترنت از راه رسید.
بعد از انقلاب اسلامی ایران، نام حسین امانت، معمار «برج آزادی» تهران، در فهرست مرگ قرار گرفت و معمار جوان مجبور به فرار از کشورش شد. امانت، که به دلیل پیروی از آیین بهائی تحت تعقیب بوده، از برخورد مقامات جمهوری اسلامی با بهائیان انتقاد کرده و آنان را به تجدید نظر در رفتارشان فرا میخواند.
جان استوارت میل، فیلسوف بریتانیایی، دید مثبتی نسبت به سرشت بشر داشت، و احتمالاً درک محدودی نسبت به شرارت بشر. او در دوران ویکتوریایی میزیست، زمانی که «تلاش جامعه برای محدود کردن آزادی افراد» بزرگترین مشکلِ موجود بود و، به همین دلیل، او بر آزادی فردی تأکید میکرد. شاید اگر امروز در میان ما میزیست، موضوع تأکیدش تفاوت داشت: مشکل دوران ما آزادی بسیار زیاد و همبستگی بسیار کم است.
آیا عشق کور است؟ آیا عشق نیز مثل هر سال چهار فصل دارد؟ آیا وفاداری به معشوق با وفاداری به خود ناسازگار است؟ پس از بیوفایی چگونه میتوان اعتماد ازدسترفته را بازیافت و به رابطهی عاشقانه ادامه داد؟ رابطهی عاشقانه چقدر حاصل خیالپردازی است؟ ده فیلمی که در ماههای اخیر در جشنوارههای جهانی درخشیدهاند به این پرسشها و چند سؤال دیگر میپردازند.