دیوید لینچ و «رؤیای آمریکایی»
پیتر بردشاو
دیوید لینچ، کارگردان و هنرمند شهیر آمریکایی هفتۀ گذشته درگذشت. او همیشه به دنبال یافتن راههایی بود تا بتواند مخاطبانش را قاچاقی به قلمروهای جدیدی از ترس، میل و هوس و لذت وارد کند.
دیوید لینچ، کارگردان و هنرمند شهیر آمریکایی هفتۀ گذشته درگذشت. او همیشه به دنبال یافتن راههایی بود تا بتواند مخاطبانش را قاچاقی به قلمروهای جدیدی از ترس، میل و هوس و لذت وارد کند.
کامو اعتراف میکرد که «به تاریخ انسانی بدبین و به انسان خوشبین است»، انسانی که تأکید میکرد، «تنها آفریدهای است که نمیپذیرد آن چه هست باشد.» به نظرِ کامو، «آزادی انسان چیزی نیست جز امکانِ بهتر بودن» و «تنها راهِ برآمدن از پسِ جهانی ناآزاد این است که چنان کاملاً آزاد شوید که وجودتان سراپا عصیان باشد.»
سازش با استبداد برای حفظ منافع و گریز از گزند حکومتهای خودکامه سازوکاری آشنا در زندگی ایرانیان است، اما تقیه و کتمان عقیده در جنگ با وجدان پیامدهایی دارد.
مدرنیسم از تأثیرگذارترین جنبشهای ادبی و هنری در نیمهی اول قرن بیستم بود، و ازرا پاوند، شاعر نامدار آمریکایی، از مهمترین پیشاهنگان این جنبش به شمار میرفت، جنبشی که شکلدهندهی گروهی از مهمترین نویسندگان و شاعران قرن بیستم مثل الیوت، جویس و همینگوی شد. به هنگام سفر عبدالبهاء به لندن، پاوند به ملاقات او رفت و آشنایی و دیدار با او را به دوستان خود در حلقهی مدرنیستها هم توصیه کرد.
علم خدا بر همهچیز و آگاهی او از اعمال و افکار انسانها یکی از اصول مشترک ادیان ابراهیمی است، و تا حد زیادی در ارتباط با مسائل اخلاقی میگیرد. این ویژگی در فرهنگها و جوامعی که ادیان و خدایان دیگری دارند به چه شکل در میآید، و چه وجه اشتراکی با خدای ادیان ابراهیمی و پیروان آن دارد؟
چرا تصویر «گذشته» در حال حاضر به شدت برای ما جالب توجه شده است؟ چرا آینده برای ما دیگر نویدبخش و امیدوارکننده نیست؟ گذشتهگرایی و آیندهگرایی چه رابطهای با یکدیگر دارند؟ زیگمونت باومن، فیلسوف سرشناس، در یکی از آخرین مصاحبههای خود، به سؤالات «اسپایکد ریویو» در این باره پاسخ میدهد.
آیا میتوان ارائهی اطلاعات غلط، تحریفهای حساب شده، و در بهترین حالت اشتباهات فاحش، را «لغزش کلامی» خواند؟ تفاوت عمدهی زبان ملیگرایی و زبان جهانوطنی چیست؟ آیا کسی که خود را شهروند جهان میداند شهروند «ناکجا» است؟
نرگس محمدی که به ۱۶ سال حبس محکوم شده، چه کرده که دستگاه قضایی این مجازات سنگین را برای او تعیین میکند.
در نیمهی نخست قرن بیستم، شماری از روشنفکران سیاه پوست آمریکایی مجذوب تعالیم بهائی شدند. یکی از آنها، دابلیو. ای. بی. دوبوا، مورخی نامدار و از بنیانگذاران "انجمن ملی ترقی رنگین پوستان" بود. این مقاله به فراز و نشیب رابطهی او با آیین بهائی میپردازد.
اعضای شوراهای محلی، ملی و بینالمللی جامعهی بهائی با رأیگیری انتخاب میشوند اما این انتخابات ویژگیهایی دارد که آنها را از سایر انتخابات دموکراتیک متمایز میکند. اَبیزاده با تأمل بر معیارهای رأیدادن و شیوهی مشورت دربارهی آنها، به بررسی این ویژگیها میپردازد.
ویدیوی حاضر از یک محاکمه در دادگاه انقلاب اسلامی در زندان اوین در سال ۱۳۶۰به دست آمده است. این ویدیو بخش اصلی از جریان محاکمهی هفت نفر از ۹ عضو شورای منتخب جامعهی بهائیان ایران، معروف به محفل روحانی ملی بهائیان، در سال ۱۳۶۰ است.
بهائیان با انقلاب مشروطه رابطهای پیچیده داشتهاند. گاهی از آن حمایت می کردند و گاهی از سیاست دوری میگزیدند. به رغم تأثیرپذیری قابل توجه انقلاب از تعالیم بهائی، حقوق و آزادیهای اعطا شده در مشروطه شامل حال بهائیان نشد و غالب مورّخین و نویسندگان این تأثیر را دست کم انگاشتند.
این مقاله به بررسی دو کتابی اختصاص دارد که با ارائهی تحلیل مبسوطی از مطالعات موردی و تمرکز بر تحولات اخیر در اروپا نشان میدهند که بر خلاف تصور رایج و به رغم پیدایش هویتهای پساملی، ملت و ملیگرایی همچنان اهمیت دارند. به نظر نویسنده، به پژوهشهایی نیاز داریم که به معضلِ تعریفِ ملیت بپردازند.
دالیتها در هند پایینترین کاست به شمار میروند. کاستهای بالاتر، بر پایهی آموزههای دینیِ هندو، دالیتها را نجس میشمارند. اِواماریا هارتمن، استاد انسانشناسی اجتماعی در دانشگاه استکهلم که درخصوص زنان دالیت تحقیق میکند، نگاهی دارد به سیر تحولات فعالیتهای فمینیستهای دالیت در یک قرن اخیر.
از دههی ۱۹۸۰ رویهی برخورد با خشونت خانگی در آمریکا تغییر کرد. از این دوره به بعد بود که قوانین سختگیرانهای علیه خشونتورزان به اجرا درآمد. گروبر نشان میدهد که آنچه اتفاق افتاده، دستاورد صرف فمینیستها نبوده است، بلکه حاصل ائتلافی بوده میان فمینیستهای پیگیر رفع خشونت خانگی با جنبش «دفاع از حقوق قربانیان خشونت».
تجربهی زنان درگیر در جنبش خانههای امن در ترکیه به آنها نشان داده است که نگهداری از این خانهها مستلزم مسئولیتپذیری دولت است، زیرا بدون بودجهی مستمر دولتی این پناهگاهها مدام در معرض خطر تعطیلی قرار میگیرند.
دو عامل در قدرت سیاسی فمینیستهای برزیل نقش داشتند: تخصص و اِشرافشان بر سیاستگذاریهای عمومی، و مشروعیتی که از طریق مشارکت فعالانه در مبارزه برای نیل به دموکراسی به دست آورده بودند.
وقتی احزاب سهمیهبندیهای نامزدی را میپذیرند اغلب به دنبال جذب رایدهندگان زن هستند و همین سیاست جذب غالبا پای مباحث و موضوعاتی را که رنگ فمینیستی دارند به مباحث درون احزاب باز میکند.
تأکید صرف بر اعطای سهمیهی نمایندگی به زنان گاه میتواند موجب قربانی شدن مطالبات زنان برای نیل به عدالت توزیعی و دسترسی برابر به منابع و امکانات عمومی شود.