عراق: جنگ و حافظه
تبلیغاتی که در دوران جنگ ایران و عراق با حمایت دولت بعث منتشر شد بیسابقه و پرحجم بود. تنها ۷۵ رمان تبلیغی طی این دوره نوشته شد. در آن زمان روشنفکران عراقی و عرب در جشنوارههای ادبی-تخصصی از این رمانها استقبال کردند، اما اکنون به طور خودخواسته تولیدات فرهنگی و تبلیغاتیِ آن زمان را به وادی نسیان سپردهاند.
صدام از یکسو خود را وارث گذشتهی باستانی عراق و خلف بُختالنصر میخواند و از سوی دیگر با تشبث به اسلام خود را پرچمدار قیام امام حسین و وارث شمیر ذوالفقار مینامید. او جنگ خود علیه ایران را با نبرد قادسیه مقایسه میکرد که در آن اعراب مسلمان امپراطوری ایران را شکست داده بودند
ظاهر قضیه این بود که آزادسازی فلسطین اولویت اول عربی بود، اما استدلال تبلیغات بعث این بود که اول باید تکلیف جنگ با ایران مشخص میشد تا بعد به سراغ مبارزه با اسرائیل بروند. راه قدس برای بعثیها از تهران میگذشت!
شرایط جامعه عراق در دوران جنگ طوری بود که اگر دو نفر میخواستند حرفی جدی بزنند ترجیح میدادند نفر سومی هم حاضر باشد تا اگر دیگری ادعا کرد طرفش سخنی ضد حکومت گفته، شاهدی داشته باشد که از خود رفع اتهام کند
با پایان جنگ، صدها هزار سرباز به خانه برگشتند و این مشکلات تازهای درست کرد. در سراسر کشور بحث دربارهی رفتار ازجنگبرگشتهها بالا گرفت. خشونت خانگی و قتلهای ناموسی با بازگشت سربازان اوج گرفت. پرداختن به این مسائل شعبههای محلی حزب بعث را تبدیل به ادارات کوچکی کرد که کارشان رتقوفتق مسائل ناشی از جنگ بود.
رمانهای صدام بدون درج نام نویسنده چاپ شدند. به جای نام، روی جلد کتاب آمده بود «به قلم نویسندهاش». اما همه میدانستند که نویسندهی ناشناس که مدعی بود از سر «تواضع» نام خود را بر کتاب ننهاده، در واقع خود صدام حسین است. قیمت کتابها ارزان بود، در تیراژ بسیار بالا فروخته شدند، و اعلام شد که عواید فروش صرف فقرا و نیازمندان و مؤسسات خیریه میشود.