جوانان و سیاست
دبیر مجموعه: آصف بیات
آیا جوان بودن و جوانی کردن تبعات سیاسی دارد؟ چرا و چگونه جوانان به عاملان تحول در جهان معاصر و به خصوص خاورمیانه تبدیل شدهاند؟ شکلهای بروز مشارکت یا اعتزال سیاسی جوانان در بستری که آسیبپذیری، ناامنی و نگرانی موج میزند چیست؟ آنان از چه شیوههای برای ارتباطگیری و بیان اعتراضی استفاده میکنند؟ حکومتهای اقتدارگرا از چه تدابیری برای مهار یا بسیج جوانان استفاده میکنند؟ جوانان در جامعههای در حال گذار و گرفتار بحرانهای سیاسی و اقتصادی چگونه میان امید و سرخوردگی گام برمیدارند؟ چگونه امکان پیوند خوردن مطالبات منحصر به جوانان با خواستهای فراگیر اجتماعی به وجود میآید؟ این مبحث به پژوهشها و تحلیلهای مختلف دربارهی اقتصادسیاسی جوانان و تجربههای متنوع سیاستورزی آنان میپردازد.
مجموعه مقالات این مبحث را در اینجا میتوانید دریافت کنید.
جوانان مسلمان از یک سو در معرض سوءتفاهمهای فراگیر و بازنماییهای ناخواسته هستند و از دیگر سو، در تلاش برای یافتن موقعیتهای شایسته برای زیستن. از یک سو در غرب آنها را تروریستهای بالقوه میبینند و از سوی دیگر، حاکمان اقتدارگرای کشورهایشان آنها را «آیندهسازان» میخوانند در حالی که برای اکثریت آنها هیچ روزنهای برای داشتن زندگیای دلخواه و سازنده باقی نمیگذارند.
بخش بزرگی از نیروی کار در بازار امروز را میتوان «بیثباتکاران» نامید. جوانانی که از امنیت بازار کار محروم هستند، از وضعیت لرزان خود سرخوردهاند، و این باعث میشود اغلب عصبانی و خشمگین باشند. وضع متزلزلشان به آنها اجازه نمیدهد شبکهی معناداری از روابط قابل اعتماد برقرار کنند و این بر سرخوردگی و خشمشان میافزاید.
جوانان هویتهای متکثری دارند و دنبالهروی هیچ نوع سیاست بهخصوصی نیستند؛ بلکه در برهه و شرایط مختلف دست به انواع و اقسام سیاستورزی میزنند. اما وقتی دست به عمل سیاسی میزنند، اغلب ذوق و سلیقه و ابداعات جوانی را به کار میگیرند. آنان بدین طریق مهر جوانی را بر پیشانی مبارزات سیاسی حک میزنند و درگیریشان را به گونهای نوآورانه ابراز مینمایند.