زندگی و زمانهی یک ایرانی: عبدالبهاء
عبدالبهاء (۱۹۲۱-۱۸۴۴) فرزند ارشد بهاءالله، بنیانگذار آیین بهایى، بود که بعد از درگذشت پدرش رهبری جامعهی بهایی را به عهده گرفت و بهاییان او را شارح تعالیم بهاءالله و معمار نظم جهانی بهایی میدانند. او نه صرفاً در مقام رهبر آیین بهایى بلکه به عنوان یک نواندیش ایرانى، منادى اصلاحات اجتماعى و جنبشهای پیشرو بود.
آسو در مجموعه مطالبى که در این صفحهی ویژه منتشر میشود به شرح دیدگاههاى اجتماعى عبدالبهاء میپردازد.
مفهوم «صلح جهانی» از زمان بهاءالله، بنیانگذار آیین بهائی، جزء مهمی از تعالیم این دین بوده است. عبدالبهاء، فرزند ارشد و جانشین بهاءالله، هم در آثار خود بر این امر تأکید کرده است.
نزدیک به یک و نیم قرن پیش عبدالبهاء متوجه روند جهانى شدن بود و در پى جهانى کردن جامعهی بهائی
ایران در آغاز قرن هفدهم یکی از کشورهای پر قدرت سیاسی جهان بود، اما در کمتر از 200 سال و در قرن نوزده تبدیل بهجامعهای رو به زوال شد.
عبدالبهاء برای اصلاحات اجتماعی در ایران و جهان اسلام چه پیشنهاد میکرد و راهکارهای او چه تفاوتی با اندیشههای اصلاحگران دیگر داشت؟
محمد قزوینی، پژوهشگر شهیر فرهنگ و تاریخ ایران، و سید حسن تقیزاده، ادیب و سیاستمدار صاحبنام، از روشنفکران ترقیخواهی بودند که با عبدالبهاء آشنایی و ارتباط داشتند و با او ملاقات کرده بودند. قزوینى ماجرای ملاقات خودش را در مجلهی «یادگار» شرح داد؛ به درخواست او، تقیزاده هم شرحى از ملاقات خود نوشت که در همان مجله به چاپ رسید.