تاریخ انتشار: 
1399/10/06

پژواک‌‌‌‌‌‌‌‌‌های یک امپراتوری: استدلالی در رد نگرش اروپامحور به تاریخ نوین جهان

جرالد مک‌لین

‌‌تاجگذاری سلطان سلیم اول عثمانی، سال 1512. آرشیو تصاویر تاریخیِ گرنجر/المی

سایه‌ی خدا: سلطان عثمانی‌ای که به دنیای مدرن شکل داد، نویسنده: آلن میخائیل، انتشارات: فِیبِر، 2020.

 

سایه‌ی خدا کتابی است جنجالی. اَلن میخائیل، مورخ دانشگاه ییل، که در کارنامه‌اش سه کتاب دانشورانه و آرشیومحور درباره‌ی تاریخ امپراتوری عثمانی به چشم می‌خورد که از قضا جوایزی هم به آنها اهدا شده، این بار تغییر جهت داده و به تاریخ جهان پرداخته است. او در این کتاب جدید با ارائه‌ی روایتی جذاب نگرش‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مرسوم درباره‌ی چگونگیِ «ظهور غرب» در پانصد سال اخیر را به چالش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشد. چه چیزی سبب شد که ملت‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اروپای غربی کاوش‌های منتهی به پیدایش عصر اکتشافات را شروع کنند؟ چرا کریستف کلمب در سال 1492، سالی که جهان را تغییر داد، کشتی‌اش را به سوی غرب اقیانوس اطلس راند؟ چه چیزی مارتین لوتر را بر آن داشت تا رساله‌های نود و پنج‌گانه‌ی خود را منتشر کند، همان رسالاتی که منجر به اصلاحات پروتستانی شد؟ جواب میخائیل به این سؤال‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها اسلام و امپراتوری عثمانی است که در کنار یکدیگر تهدیدی حیاتی برای اروپای مسیحی به شمار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفتند. این تهدید به‌ویژه در دوران سلطان سلیم اول شدت یافت. سلطان سلیم بین سال‌های 1512 تا 1517 قلمرو امپراتوری عثمانی را سه برابر کرد. به این ترتیب، عثمانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به ابرقدرتی جهانی تبدیل شدند که متعاقباً با چیرگیِ خود «شکل‌های جهان قدیم و جهان جدید» را ترسیم کردند.

میخائیل ادعا می‌کند که «امپراتوری عثمانی جهان مدرن ما را ساخته است»، و تنها استدلالی که ارائه می‌دهد نه متکی بر واقعیت‌های تازه کشف‌شده بلکه صرفاً مبتنی بر سرهم‌کردن شواهدی است که قبلاً به دست آمده است. او این روایت را در قالب داستانی ارائه می‌دهد که «مورخان حرفه‌ای آن را نادیده گرفته یا رد کرده‌اند.» داستان با هراس اروپای مسیحی از قدرت فزاینده‌ی عثمانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. سلطه‌ی عثمانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و مسلمانان مملوک بر مدیترانه سیاحان ایبریایی را به دل اقیانوس اطلس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌راند. اما هم کریستف کلمب و هم شاهزاده‌ی پرتغالی، هِنریِ دریانورد، امیدوار بودند که با «خان بزرگ» افسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای ملاقات کنند تا از وی بخواهند که در عملیاتی مشترک اورشلیم را از کفار بازپس گیرند. در واقع، جنگ مقدس با کفار نیروی محرکه‌ای بود که آنها را به پیش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌راند. اما هنری که ناوگانش را به جنوبِ آفریقا رانده بود با مسلمانانی روبرو شد که در سرزمین‌‌‌‌‌‌‌‌‌های پر از طلا زندگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند. خیلی زود طلا و بردههای اهل آفریقای غربی از اولین مستعمره‌ی اروپایی به نام اِلمینا در غنای کنونی به اروپا ارسال شد.

در همین حال، خاندان سلطنتی کاتولیک، فردیناند و ایزابلا که از اتحاد میان مسلمانان ایبریایی و عثمانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها هراس داشتند با از سر گرفتن جنگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌های موسوم به «فتح مجدد» در سال 1492 گرانادا را فتح و جمعیت یهودی آن را اخراج کردند (یهودیان به سالونیکای عثمانی گریختند). آنها همچنین با پشتیبانیِ مالی از کلمب او را به دنبال خانِ بزرگ فرستادند. کلمب به هدفش نرسید اما همان‌طور که می‌دانیم به دنیای جدید رسید. اسپانیا بلافاصله اعلام مالکیت کرد و در سندی اداری به نام «ریکوئِریمیِنتو» (الزام) بومیان آمریکا را تحت سلطه‌ی قانونی خود خواند. این سند شباهت‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فراوانی با اصول مهم جهاد اسلامی دارد. تقلید از توجیه دینیِ مسلمانان برای فتح سرزمین‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دشمن نشانگر ماهیت وسواس‌آمیز این «عملیات ضد اسلامی» بود که ناخواسته به ماجراجویی‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اسپانیا در «دنیای جدید» انجامید.

هدف میخائیل برملا کردن پاسخ‌‌‌‌‌‌‌‌‌های منفعلانه به قدرت عثمانی نیست. به باور او، سلطنت سلیم «نیروی سیاسی و نظامی جهانی»‌ای ایجاد کرد که «دنیا را تغییر داد.» سلطان سلیم پس از بیرون آوردن سلطنت از چنگ پدرش در سال 1512، شاه اسماعیل صفوی را در جنگ چالدران (1514) شکست داد و به این ترتیب از تفوق اسلام سنی بر اسلام شیعی اطمینان حاصل کرد. تا سال 1517 سلیم امپراتوری مملوک را شکست داده و کنترل مصر، سوریه، فلسطین، و حجاز (غرب عربستان) را به دست آورده بود. اکنون او با سلطه بر شهرهای مقدس اورشلیم، مکه و مدینه بیش از هر زمان دیگری به کابوس اروپای مسیحی بدل شده بود. پاپ لئوی دهم در پی جنگ صلیبی دیگری بود و اندیشمندان بشردوست اروپایی بیشتر از «تهدید ترکی» سخن می‌گفتند تا «کرامت بشر و نامیرایی روح». لوتر که به خشم آمده بود با این بهانه به کلیسا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌تاخت که جنگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌های صلیبی علیه عثمانیان چیزی نیست جز حقّه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای برای پول درآوردن و انحراف افکار عمومی از فساد روحانیت مسیحی؛ او این امر را نادیده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرفت که عثمانی‌ها خود را «شلاق عذاب» خدا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانستند که به قدرت رسیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند تا مسیحیان گناهکار را مجازات کنند. جهان‌‌‌‌‌‌‌‌‌گشایی امپراتوری عثمانی در دوران سلطنت سلیم اصلاحات پروتستانی را تسریع کرد.

میخائیل کتاب خود را با بررسیِ میراث اسلام و امپراتوری سلیم در آمریکا و ترکیه‌ی امروز به پایان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رساند. در آمریکا اسلام که همچنان عمدتاً ناشناخته مانده است تهدیدی حیاتی قلمداد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. و در ترکیه، اردوغان پیوسته سلیم را الگوی ملی معرفی کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و سومین پل استانبول را که آسیا را به اروپا متصل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند سلیم نامیده است. بحث بر سر آوازه‌ی سلیم ــ فاتحی قهرمان یا متعصبی ظالم ــ از همان لحظه‌ی مرگ او در سال 1520 آغاز شد. هر چند میخائیل به «علاقه‌ی بیمارگونه‌ی سلیم به کسب قدرت» و قتل عام شیعیان آناتولی و روستاییان علوی به دست او اعتراف می‌کند اما از جانبداری می‌پرهیزد. برخی از مورخان ممکن است با روش رواییِ میخائیل مخالف باشند اما این استدلال وی که تاریخ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اسلام و اروپای مسیحی «لزوماً و به صورت مطلق در جهات مخالف نبوده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند» با آثار اخیر برخی از مورخان اروپایی همخوانی دارد. از آن جمله می‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان از اثر استادانه‌ی نوئل ملکوم با عنوان دشمنان مفید: اسلام و امپراتوری عثمانی در اندیشه‌ی سیاسی غرب، 1450 تا 1750 نام برد که در سال 2019 منتشر شد. میخائیل این استدلال را مطرح می‌کند که اسلام و عثمانی‌ها در «جهان‌‌‌‌‌‌‌‌‌گشاییِ اروپایی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در دنیای جدید» در آن سوی اقیانوس اطلس نقش بسیار مهمی داشته‌اند و به این ترتیب عملاً عثمانیان را در کانون تاریخ نوین جهان قرار می‌دهد.

 

برگردان: مریم طیبی


جرالد مک‌‌‌‌‌‌‌‌‌لین استاد بازنشسته‌ی دانشگاه اکستر در بریتانیا و نویسنده‌ی کتاب عبدالله گول و پیدایش ترکیه‌ی جدید (2014) است. آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:

Gerald MacLean, ‘Echoes of Empire’, Times Literary Supplement, 25 September 2020.