هویت
آیا چیزی به نام هویت ملی یا فرهنگی وجود دارد؟ نقش دین، قومیت، زبان، جنسیت و گرایش جنسی در تعیین هویت ایرانیان در چند دهه اخیر چیست؟ آیا هویت نژادی همیشه اینقدر مهم بوده است؟ آیا میتوان گفت که در دنیای مدرن دیگر چهارچوبهای هویتساز قدیمی جایگاه خود را از دست دادهاند و به جای آن رسانههای جمعی و همذاتپنداری موقت با مشاهیر و جریانات جاری جای آنها را گرفتهاند؟ هویت ایرانیها از دوران باستان تا به حال چه تغییرات اساسی کرده است؟ آیا زندگی در خارج از ایران، باعث تغییر هویت یا تعلق ملی ایرانیان میشود؟
در حالی که جنبش مشروطهخواهی در ابتدای کار این امید را پدید آورد که سرانجام حقوق ملت از سیطرهی سلطنت و روحانیت رهایی خواهد یافت، اما تحولات بعدی مانع تحقق چنین غایتی شد. یکی از نتایج دامنهدار این امر، نفی امکان مشارکت سیاسی بهائیان ایران بود که تا انقلاب اسلامی تداوم یافت.
امتزاج برداشتی انحصارگرا از مذهب تشیّع با هویّت ایرانی، ناخواسته مقدمات تبلور حرکتی را فراهم آورد که در نیمهی دوم قرن نوزدهم میلادی به نقد انحصارگرایی دینی و نقش آن در ایجاد وحدت سیاسی-ملی در جامعه پرداخت. این حرکت که به تدریج تحت عنوان آیین بهائی شناخته شد.
علّت اصلی نابرابری حقوقیِ غیرشیعیان ایرانی و هموطنان شیعهی آنها را باید در روند چندصدسالهای جستجو کرد که هویّت ایرانی و شیعی را به یکدیگر پیوند داده و آن را به معیارِ ایرانیّتِ تمامعیار تبدیل کرده است. این مقاله به بررسیِ پیوند حاکمیّت سیاسی ایران با طیفِ خاصی از روحانیّت شیعی در عصر صفوی میپردازد.
عصر دیجیتال و فراگیر شدن برنامههایِ کاربردی، فضاهای نوینی را برای هویّتآزماییِ کاربران فراهم کرده است. این مقاله به تأثیر این فضاها بر تکوین هویّت جوانان، نا/سازگاری میان خودهای آنلاین و آفلاین، تغییرات جنبههای هویّت در بیست سال گذشته و نقش رسانهها میپردازد.
در زندگی مدرنِ سیّال، انسان از چارچوبهای سنّتی و پشتوانههای اجتماعیِ هویّت محروم شده و ناگزیر برای فرونشاندن عطش باهمبودن یا غلبه بر هراس از تنهایی و انزوا، شیوههای دیگری را برای ارضای میل به هویّت میآزماید.