قتلهای زنجیرهایی ــ احمد میرعلایی
در دو دههی اخیر رسانهها دستکم در آذرماه دربارهی قتل روشنفکران ایرانی به دست حکومت ایران گزارش میدهند، با این حال بخش زیادی از این گزارشها به چندوچون و جزئیات ترورها اختصاص دارد. زنده نگاه داشتن یاد این کشتهشدگان بخشی از روند دادخواهی و مبارزه برای اجرای عدالت است. پادکست «قتلهای زنجیرهای» اما نه در قتل، بلکه در زندگی مقتولان سیاسی ایران کندوکاو میکند و به دنبال پاسخ این پرسشهاست که آنها چه کردند و چه میراثی از خود به جای گذاشتند؟
در سال ۱۳۷۳ در پی امضای نامهای که بعدها به «ما نویسندهایم» یا «۱۳۴ نویسنده» معروف شد، فشار نهادهای امنیتی بر روشنفکران تشدید شد. یکی از امضاکنندگان این نامه احمد میرعلایی بود، مترجم نامآشنای اهل اصفهان. او را در آبان ۱۳۷۴ در حالی که راهی کتابفروشی کوچکش بود، ربودند و کشتند. دربارهی جزئیات ترور او بسیار صحبت شده، هرچند تا افشای همهی جزئیات راه درازی در پیش است. از او بیش از ۳۰ عنوان کتاب منتشرشده و چند اثر منتشرنشده به یادگار ماندهاست، متنهایی که میرعلایی هیچکدام را تصادفی برای ترجمه انتخاب نکرده بود و تکتکشان پاسخی به مسائل زمانه بودند. این پادکست تلاشی است برای پاسخ به این پرسش که ذهن درخشانِ پشت این ترجمههای بینقص که بود؟ فرج سرکوهی، نویسنده و منتقد ادبی و عضو جمع مشورتی کانون نویسندگان ایران، دربارهی ویژگیهای ترجمههای میرعلایی صحبت میکند؛ مودب میرعلایی، شاعر و مترجم و از بستگان نزدیک احمد که بهویژه در سالهای آخر حیات کوتاهش با او عجین بود، برشهایی از زندگی مترجم جانباخته را بازگو میکند؛ رضا فرخفال، نویسنده و پژوهشگر ادبیات و دوست میرعلایی، اندکی درباره ویژگیهای میرعلایی میگوید؛ و مریم نبوینژاد، از دوستان خانوادگی میرعلایی که در نوجوانی و جوانیاش فرصت داشت که با میرعلایی همکاری کند و از او بیاموزد، دربارهی آن سالها و شخصیت یگانهی میرعلایی حرف میزند.
این یک ساعت و چنددقیقه تنها پنجرهای است کوچک به دنیای پیچیده و تودرتوی حرفهای و شخصیِ احمد میرعلایی و تلاشی برای بهدستدادنِ روایتی از زندگی کوتاه اما پرعمق یک مترجم، روزنامهنگار و فعال ضدسانسور.