تب‌های اولیه

بدرود با «گابو» و «مرسدس»؛ یادداشت‌هاى رودریگو گارسیا پسر گابریل گارسیا مارکز از آخرین روزهاى زندگى پدرش

رضا علامه‌زاده

«پدرم، مثل مادرم سخت معتقد بود که زندگى خانوادگى ما مىباید کاملاً خصوصى بماند. بچه که بودیم وادارمان مىکردند هر بار این قانون را رعایت کنیم. ولى حالا دیگر بچه نیستیم. شاید بچههاى بالغ باشیم اما بچه نیستیم.» این یادداشتی است از رودریگو گارسیا، پسر بزرگ گابریل گارسیا مارکز، در توجیه انتشار یادداشتهایش به صورت کتابى با عنوان «گابو و مرسدس؛ یک بدرود»؛ کتابى که او و ناشرش به خوبى مىدانستند به محض انتشار با استقبال دوستداران مارکز، محبوبترین رماننویس معاصر در سراسر جهان، روبه‌رو خواهد شد.

چگونه در بیماری زوال عقل از «خود» مراقبت کنیم

مویرین آیریش

بسیاری از مردم حافظه را زیربنای حسی پایدار از خود می‌دانند. حافظهی مربوط به زندگی‌نامه‌ی شخصی ما نقش مهمی در بافتن تار و پود داستان زندگیمان دارد زیرا گذشته و حال را به هم پیوند می‌دهد و درکمان از آینده را ممکن می‌سازد، آن هم به طوری که کل داستان، معنادار و همگون به نظر آید. به این ترتیب، وقتی فرشینه‌ی حافظه مندرس می‌شود، چه اتفاقی می‌افتد؟