بگذارید با این پرسشِ بنیادی آغاز کنیم: جامعهیِ ما چگونه از خود در برابرِ بزهکاران دفاع میکند؟ ما پاسخ این پرسش را میدانیم: با گُرز! ـــ و همین آیا نباید همهیِ آن تاریخِ فرهنگ و تمدنِ ادعایی ما را بیاعتبار کند؟
سالهاست که هر چند روز یک بار در یکی از شهرهای ایران، آفتاب نزده، مأموران زندان، یک نفر، گاهی چند نفر و گاه حتی چند ده نفر را چشمبند میزنند، به پای چوبهی دار میبرند، چند پله بالاتر از زمین روی یک بلندیِ کوتاه، طناب را دور گردنشان میاندازند و چند دقیقهی بعد، گاه در سکوت حیاط زندان، گاه در میان هلهله یا بهت جمعیتی که در میدان شهر دور چوبهی دار جمع شدهاند، زیر پایشان را خالی میکنند.
آنچه در این دفتر آمده، طیف وسیعی از نظریههای گوناگون در بارهی اعدام است. چند تن از نویسندگان این مجموعه که تجربهی نزدیک و تلخی با اعدام داشتهاند، تجربهی خود را روایت کردهاند و برخی دیگر صرفاً از جنبههای نظری به موضوع پرداختهاند. باید تأکید کرد که هیچ یک از آنان با مجازات جرائم سنگین مخالف نیستند، اما اعدام را، به دلائلی که مطرح میکنند مجازاتی متناسب با جرم و موازین حقوق بشر نمیدانند. در جمعآوری این مطالب سعی شده که همهی دیدگاهها مستدل و منصفانه ارایه شود.
در تحلیل و مخالفت با حکم اعدام زیاد گفتیم و شنیدیم. من، مأمن رضایی، در سلسله پادکستهای «رفیق اعدامی» در تلاش هستم که فهمی از حال و هوای فرد زندانی در لحظاتی به دست آورم که همبندش را، که نقش رفیق و خانواده پیدا کرده، اعدام میکنند.
در تحلیل و مخالفت با حکم اعدام زیاد گفتیم و شنیدیم. من، مأمن رضایی، در سلسله پادکستهای «رفیق اعدامی» در تلاش هستم که فهمی از حال و هوای فرد زندانی در لحظاتی به دست آورم که همبندش را، که نقش رفیق و خانواده پیدا کرده، اعدام میکنند.
چرا در ایران آمار اعدام یکی از بالاترینها در جهان است؟ آیا این اعدامها توجیه فقهی دارد؟ مبانی حقوقی اعدام و قوانین کیفری در ایران چیست؟ اینها از جمله سؤالاتیست که در گفتگو با مهدی خلجی، پژوهشگر دینی، و شادی صدر، حقوقدان و وکیل دادگستری مطرح کردهایم.