اوزبیکستان (ازبکستان)، سرزمینی آشنا با بیگانه
شهباز ایرج
دوباره باید از راه حیرتان وارد اوزبیکستان میشدم. ... خانمی که مامور مرزی افغانستان بود گفت این قرصهای سردردی را که داری همینجا بگذار و با خودت نبر که دردسری برایت ایجاد نکنند. حرف او را قبول کردم اما او به من نگفته بود که داشتن کتاب دردسر بزرگتری خلق خواهد کرد...