همدردی با خوزستانیها؟ در این روزهای اعتراضات خوزستان سؤالی که ذهن مرا بسیار درگیر کرده این است که من که در خوزستان نیستم و امکان پیوستن به معترضان را ندارم، چه کاری از دستم برمیآید؟ شاید مهمترین کار، یادآوری دائمی به خودم باشد که «بیتفاوت نباشم» و طوری رفتار نکنم که گویا این وضعیت عادی است.
در اتاقهای ده، پانزده متری که استراحتگاه ده نفر است با یک کولر پنجرهای ۱۹ هزارِ کمرمق که سر و صدایش شبیه به قطار است و خواب را میان بوی نا و عرق مختل میکند روزگار میگذرانند. اکنون در همان خوابگاههای مرطوب و گرم کنار هم خوابیده و دست از کار کشیدهاند.
«خیلی از کسانی که به بلوچستان سفر کردهاند، میگویند قبل از سفر، تصویری که به ما داده شده بود، این بود که بلوچها همه دزد و قاتل و تفنگبهدست و موادمخدرفروش هستند و سر میبُرند، ولی ما رفتیم و زنده برگشتیم و چیزی که آنجا دیدیم، اصلاً اینطور نبود.» این را رحیم بندویی، هفتادساله، یکی از بنیانگذاران حزب «مردم بلوچستان» میگوید، با تلخندی بر چهرهاش و در توضیح فاصلهی فرهنگیای که این تصاویر نادرست در بین مردم ایران انداخته و آنها را نسبت به یکدیگر بیاعتماد و گاه هراسان کرده است.
الیاس علوی، شاعر و هنرمند هنرهای تجسمی در گفتگو با شبنم طلوعی از تجربهی مهاجرت و دو دهه زندگی در ایران میگوید. الیاس شش ساله بود که پدرش پس از جان به در بردن از آخرین سوءقصد، با تفألی بر حافظ، تصمیم گرفت از روستایی در قلب کوهستانهای افغانستان به همراه خانواده به ایران مهاجرت کند. الیاس علوی اکنون در استرالیا زندگی میکند.
از مزاحمتها و آزارهای خیابانی تا روایتهای تجاوز، میتوان ردپای نوعی از مردانگی را یافت که آن سر ریسمانش تا اخبار کشتار جمعی، ناموسکشی، همجنسگراهراسی و قلدریهای سایبری میرود. شناسایی مردانگی «سمی» در چنین مواردی کار سختی نیست. حتی میتوان به آن دسته از مردانی که پیرامون بحثهای قربانیان مردسالاری موضعی تدافعی دارند نشان داد که چگونه خود مستقیماً از آسیبهای این ساختار متأثرند.
در محلهی تسوروهاشی در اوزاکا در ژاپن، یک دختر 14 ساله سرگرم سخنرانی است و خطاب به جمعیت میگوید از کُرهایها به شدت متنفر است و دوست دارد که آنها را به قتل برساند. در میانمار، یکی از کاربران فیسبوک بنگالیها را سگهایی میخواند که کمر به نابودی میانمار و میانماریها بستهاند.