مهران تمدن، مستندساز ایرانی ساکن فرانسه، امسال با دو فیلم در برلیناله حاضر شده است. اتفاقی که چندان معمول نیست. البته «بزرگترین دشمن من» و «جایی که خدا نیست» مضمون مشترکی دارند و دو قسمت از سهگانهای هستند که او قصد داشته دربارهی شکنجه و بازجویی در جمهوری اسلامی بسازد. «جایی که خدا نیست» برندهی جایزهی هیئت داوران مستقل در بخش فوروم برلیناله شد.
ماه گذشته ابراهیم الاصیل، تحلیلگر ارشد در «مؤسسهی خاورمیانه»، رشتهتوییتی را خطاب به کاربران ایرانی نوشت که بسیار پرمخاطب شد. الاصیل که اهل سوریه است و در خیزش سوریها علیه رژیم بشار اسد مشارکت داشت از تجربهی پرفرازونشیب و ناکام فعالان سوری و درسهای تلخ اما مهمی نوشته بود که آموختند.
فقر از محلهی کورهها در نزدیکیِ ماهشهر میبارد، خشونت و وحشت نیز. اما دانشآموزانی داشتم که در دانشگاههای بزرگ قبول شدند و به فقر مهندسیشدهی محیط زندگیشان تن ندادند.
بر اساس روایتهای زنان معترض، مأموران نیروی انتظامی، لباسشخصیها و حامیان حکومت ایران برای مقابله با زنان معترض روشی «سیستماتیک»، غیر رسمی و تا حدی نامحسوس را دنبال میکنند.
دادخواهی، بهویژه در برابر رژیمهای تمامیتخواه، کارکردی ویژه و فایدهای دوچندان دارد زیرا علاوه بر افزایش هزینهی خودکامگان، تکروایت حاکم از وضعیت موجود را نقض میکند و روایت حقیقی را در برابر آن مینهد. درنتیجه، دادخواهی، هیمنهی خودکامه را در هم میشکند.
او کسی بود که به «مرد انحرافناپذیر» شهرت یافته بود زیرا هرگز از باورهای خود کوتاه نمیآمد؛ مردی که در باورِ خود به اصول محوریِ انقلاب چنان مستحکم بود که نمیتوانست تصور کند انقلاب (و بهتبع آن، خودش) هرگز اشتباه کنند.