فرصت زندهزیستن برای بکتاش آبتین کوتاه بود و خبر پادربند بهکشتندادنِ او برای ما هنوزماندگان جانکاه. جرم آبتینِ شاعر و مستندساز نه شعر یا فیلمش بلکه پایداریاش در دلسپردگی به اصل و آرمان آزادی اندیشه و بیان بیاماواگر بود. جرمش از جنس جرم محمد مختاری شاعر بود. شیوهی کشتنِ او اما آن نبود که با مختاری به کار بستند.
چندی پیش صدمین سالروز تولد ولفگانگ بورشرت، نویسندهی آلمانی بود. او به رغم اینکه ۲۶ سال بیشتر عمر نکرد آثار درخشانی همچون نمایشنامهی «بیرون پشت در» را خلق کرد که جزو متون درسی بسیاری از دبیرستانهای آلمان است. بورشرت که به دلیل انتقاد از سران نازیها بارها زندانی و با حکم اعدام روبرو شده بود، پس از پایان جنگ و در دوران دوسالهی شکوفایی ادبیاش بر این هدف متمرکز بود که مسئولیت فجایع دوران نازی را به جامعه یادآور شود.
سر را به زیر انداختن چه بسا به این معناست که حقوقی که به سختی به دست آمده به آسانی از دست برود. به گفتهی ریچل جولی گاه انتخاب ما این است که ساکت بمانیم اما اغلب بیآنکه بفهمیم با آنها تبانی کردهایم و همدستشان شدهایم.
دیوید گیلبرت بارتون، روزنامهنگار و رواندرمانگر برجستهی آمریکایی نخستین بار در اواسط دههی ۱۹۸۰ به چکسلواکی سفر کرد، «دلباختهی این کشور شد» و کمتر از یک سال پس از انقلاب مخملی در نخستین روزهای پرشور ریاست جمهوری واتسلاو هاول به پراگ نقل مکان کرد. کتاب جدید او با نام «هاول: انقلاب ناتمام» زندگینامهی هاول، آخرین رئیس جمهور چکسلواکی، است.
یکی از صبحهای ماه آوریل گذشته افسران مهاجرت به محل زندگی مینکل مالیزایف در شهر لودنشاید آلمان رفتند تا خبری را برسانند که جز دردسر چیزی برایش نداشت. پس از چهار سال زندگی در آلمان میخواستند او و خانوادهاش را به جایی برگردانند که از آن آمده بودند: چچن در روسیه.
«شیطان وجود ندارد» فیلمی چهار اپیزودی است و مضمون اصلی آن مسئولیت شخصی و پیامدهای آری یا نه گفتن به قدرت است. فیلم بدون پروانهی ساخت تهیه شده و با محدودیتهای بسیاری روبهرو بوده اما در ساختار فیلم اثری از این محدودیت دیده نمیشود و از این نظر با فیلمهای «تاکسی» و «پرده» از جعفر پناهی متفاوت است.