همیشه زنان این امکان را ندارند که بین دو گزینهی تقابل و تعامل یکی را انتخاب کنند. مسئلهی اصلی برای بسیاری از زنان در جهان سوم شیوهی همکاری و مبارزهی توامان با دولت است.
هانیه، روزنامهنگاری ۳۰ ساله است که در یک خانوادهی مذهبی طبقهی متوسط بزرگ شده است، خانوادهای که پس از انقلاب ۵۷ مذهبی شدند و او را از دورهی دبستان به مدرسهای فرستادند که پوشیدن چادر در آن اجباری بود. او که در دورهی راهنمایی به خاطر فضای گروه دوستان محجبهاش به حجاب علاقهمند شد، این حجاب و چادر را تا دورهی دانشجویی به خواست خودش بر سر داشت.
بسیاری از ما زنانی را از دور و نزدیک میشناسیم که زمانی باحجاب و چادری بودهاند و حالا حجاب ندارند. اما داستان زندگی این زنان و مسیری که از چادر تا بیحجابی پیمودهاند کمتر شنیده شده است.
کتاب مورد بحث، یادنامهای است از زندگی النور مارکس، رزا لوکزامبورگ، اما گلدمن و هانا آرنت؛ چهار زن پرآوازه در عالیترین سطوح اندیشه و فعال در جنبشهای ترقیخواهانهی قرون نوزدهم و بیستم اروپا.
قمرالملوک وزیری، از تأثیرگذارانِ موسیقی ایرانی در قرن گذشته، ویژگیهایی در زندگیاش داشت که هرکدام به نوعِ خود منحصربهفرد است: او از محبوبترین خوانندگان دوران خود بود، نخستین زنی بود که بدون حجاب روی صحنه حاضر شد، انسان سخاوتمندی بود و همواره به امور نیازمندان میپرداخت. اما در زندگیاش با چالشهایی از جمله اعتیاد نیز همراه بود.
قمرالملوک وزیری، از تأثیرگذارانِ موسیقی ایرانی در قرن گذشته، ویژگیهایی در زندگیاش داشت که هرکدام به نوعِ خود منحصربهفرد است: او از محبوبترین خوانندگان دوران خود بود، نخستین زنی بود که بدون حجاب روی صحنه حاضر شد، انسان سخاوتمندی بود و همواره به امور نیازمندان میپرداخت. اما در زندگیاش با چالشهایی از جمله اعتیاد نیز همراه بود.