تب‌های اولیه

مشعل آزادی دست‌به‌دست می‌گردد، اما خاموش نمی‌شود؛ مروری بر «نامه‌های زندان» نسرین ستوده

اسفندیار دواچی

وقتی نلسون ماندلا در زندان نامه می‌نوشت، خوب می‌دانست که تنها شمارِ کمی از آن‌ها به دست مخاطب می‌رسد. بسیاری از نامه‌هایش را مسئولان زندان به بیرون نمی‌فرستادند. بااین‌حال، به‌ندرت اثری از خشم و حتی ناامیدی در نامه‌های ماندلا دیده می‌شد.

رفیق اعدامی: بخش اول ــ زانیار مرادی

مأمن رضایی در گفتگو با ایقان شهیدی

در تحلیل و مخالفت با حکم اعدام زیاد گفتیم و شنیدیم. من، مأمن رضایی، در سلسله پادکست‌های «رفیق اعدامی» در تلاش هستم که فهمی از حال و هوای فرد زندانی در لحظاتی به دست آورم که همبندش را، که نقش رفیق و خانواده پیدا کرده، اعدام می‌کنند.

 

روایت‌هایی از زندان

به کوشش منصوره شجاعی

نگارش خاطرات و تجربیات زندانیان سیاسی و عقیدتی از لحظهی دستگیری تا شکنجه، بازجویی و هموندی با همبندیانی از همه رنگ، نوعی تولید «دانش تجربی مبارزه» است که همچون نوری برآمده از دالانهای سیاه زندان مسیر دستیابی به آزادی، برابری و عدالت را روشن میسازد. خاطرات زندان به ویژه در کشورهایی با حکومت مطلقه و سرکوبگر هم درس تاریخ است و هم دانشی روزآمد برای روشنفکران و فعالان سیاسی و مدنی که بی‌تردید در هنگام گرفتاری به کار خواهد آمد. خاطرات زندانیان سیاسی، چه آنگاه که در فورانی از بغض و خشم و داوریهای نسنجیده بر کاغذ مینشیند و چه آنگاه که در فراغت فاصلهگیری از بحران و با رویکردی منصفانه و پژوهشی تهیه میشود، منبعی دست اول برای استناد به وقایع دوران است.

مجموعهی «روایت‌هایی از زندان» بر موضوع زندان تمرکز می‌کند. این مجموعه به بخشهایی از زندگی در زندان پرداخته که پیش از این عموماً نادیده مانده است.

والدین در بازداشت موقت، کودکان در اضطراب

حامد فرمند

زمانی که ادعا می‌شود جرمی اتفاق افتاده است، چه اتهام وارد شده از اتهامات عادی باشد و چه اتهامات سیاسی، امنیتی و اعتقادی، شرایط مشابهی در مورد احضار و بازداشت موقت اتفاق می‌افتد. بازداشت موقت در عمل ممکن است از چند ساعت تا چند سال طول بکشد و در چنین شرایطی اگر فرد بازداشت شده، دارای فرزند باشد، کودک یا کودکان او در معرض آسیب‌های ناشی از زندانی شدن والدین قرار می‌گیرند.   

سرکوب و سکوت

ابراهیم مهتری

...دنیا کمی کند می‌شود. سعی کنید با آن‌که اکثراً چشمان‌تان بسته است از طریق شنیدن، دنیای اطراف خود را تصور کنید. سعی کنید از صدای خیابان و شکل حرکت، مسیر خودرو را کشف کنید. این کار دو فایده دارد اول در مستندسازی بازداشت و حدس محل بازداشت در صورتی که بازداشتگاه شما رسمی نباشد به شما کمک خواهد کرد و دوم خاطره‌ی خیابان، در تنهایی سلول، شما را امیدوار نگاه خواهد داشت.

فعالانِ در خطر بازداشت: اگر خانواده‌ سکوت کند

مریم حسین‌خواه

فارغ از این‌که، یک فعال سیاسی و عقیدتی چه رابطه‌ای با خانواده‌اش دارد، وقتی که پای بازداشت و زندان به میان می‌آید و زندانی دستش از دنیای آزاد کوتاه است، بخش مهمی از سرنوشتش، حداقل در مدت بازداشت به عملکرد خانواده‌اش گره می‌خورد.

سلول انفرادی، از تاریکی انزوا تا باغ‌های روشن تخیل

شیوا نظرآهاری

با این‌که کاملاً واضح صدای‌شان را می‌شنیدم اما مرتب به خودم می‌گفتم داری دیوانه می‌شوی، مگر می‌شود کسی در شعاعی آن‌قدر نزدیک به تو، شعار مرگ بر دیکتاتور بدهد. آخرین‌بار وقتی دوباره صدا را شنیدم، بلند شدم و روی دیوار کنار سرم نوشتمش، تا وقتی که صبح بیدار می‌شوم چیزی ثبت شده از دیشب، باقی مانده باشد و مطمئن‌ام کند که خواب و خیال نبوده است. این وضعیت دقیقاً چیزی است که بازجو می‌خواهد. 

از تاریک و روشن سلول انفرادی

شیوا نظرآهاری

اولین‌بار که وارد سلول انفرادی شدم، هجده سالم بود. شب قبلش را در سلول کثیف و نم‌دار بازداشتگاه وزرا همراه با دیگر زنانی که در همان تجمعِ کوچک مقابل دانشگاه تهران بازداشت شده بودند، گذرانده و حالا وسط سلول انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین، تنها مانده بودم. برای دختربچه‌ای که تازه دو ماه بود هجده‌سالگی‏ را تمام کرده و دیگر بزرگسال محسوب می‏شد و تا همین دو شب پیش، دیوار به دیوار پدر و مادرش خوابیده بود...