تب‌های اولیه

یک زندگی تمام عیار فرهنگی؛ کتاب خاطرات ایرج افشار

سیروس علی‌نژاد

سیزده سال پس از مرگ، با انتشار خاطراتش؛ این دفتر بی معنی، ایرج افشار بار دیگر در میان ماست؛ با این تفاوت که این بار کمحرفی و بیحوصلگیِ همیشگی را کنار گذاشته، و زندگی خود را از اول تا آخر، با چهرهای گشاده روایت میکند.

ما به دوبی سفر نکردیم

منصوره شجاعی

قرارمان این بود که رأس ساعت یازده شب جلوی خانه‌ی نسرین باشیم. قرار بود که پسرم هم برای دیدار از نمایشگاه گروهی از نقاشان معاصر به دوبی سفر کند. هم‌زمانیِ این دو واقعه ما چهار نفر را هم‌سفر کرده بود. نسرین و نیما، من و بامداد... .

پرواز را آسان مشمار

ساغر صادقیان

مسافران رفتند و ما جا ماندیم، در هر دو سر و هر دو فرودگاه، هم در سالن‌های خروجی با دلتنگی‌ها و هم در سالن‌هایِ ورودیِ مقصدهای نهایی با انتظار دیدارها. اما در هر دو سو با عشق.

سفر، فراموشی و یاد

ایرج قانونی

سفر کردن چیست و چه ارتباطی با آزادی دارد؟ سفر با «حضور» ما چه می‌کند؟ آیا عکس‌هایمان از سفر، واقعیتی از آن لحظه به ما نشان می‌دهند؟