تب‌های اولیه

روح تهران؛ زندگی در میانه‌ی اعتراضات

پویان مکاری

این مطلب حاصل مصاحبه با افرادی عادی در تهران از سنین، جنسیت‌ها، قومیت‌ها و عقاید دینیِ متفاوت است. در این گفتگوها کوشیده‌ام تا افراد بخشی از زندگی روزمره‌ی خود را روایت کنند و از تجربه‌ی خویش در مورد اعتراضات در مهر و آبان ۱۴۰۱سخن بگویند.

دختران دبیرستانی، از شعارنویسی تا برهم زدن کلیشه‌ها

مریم فومنی در گفتگو با یک معلم دبیرستان دخترانه در تهران

شعار «زن، زندگی، آزادی» حتی به مناطق فقیرنشین و حاشیه‌نشین تهران هم رسیده است، یعنی همان‌جایی که من درس می‌دهم و اهالی‌اش قاعدتاً باید بیشتر دغدغه‌ی نان داشته باشند. من در چند دبیرستان مختلف درس می‌دهم و در همه‌ی آنها شاهد اعتراض دختران دانش‌آموزان بوده‌ام.

نوجوان دیوارنگار، آذرخشی در دل شب

هرمز دیّار

روی دیوار با حروف درشت نوشته بودند: «از ایستادن در صف‌های بی‌پایان خسته شده‌ایم!» چنین نوشته‌ای در دوران رژیم کمونیستی چائوشسکو برتافتنی نبود. تازه این اول ماجرا هم نبود؛ قضیه‌ی دیوارنوشته‌ها از هفده روز قبل شروع شده بود.