آیا روزنامهنگاری میتواند، از دل اخبار مربوط به جنگ و کشتار، جهانِ ما را یک گام به صلح نزدیکتر کند؟ آیا در کنار صفحاتِ محبوبِ حوزهی سلامت در روزنامهها و مجلات به صفحاتی مخصوصِ صلح نیاز نداریم؟ دو یادداشت زیر پاسخهایی به این پرسشها ارائه میکنند.
آیا غذا میتواند ملتهایی را که سالهاست بر سر دین میجنگند، کنار هم بنشاند؟ یا برعکس، به اختلافات جدیدی میانشان دامن میزند؟ شاید با خواندن حکایت «حموس»، غذایی که لبنانیها، اسرائیلیها، فلسطینیها، مصریها و سایر ملل خاورمیانه، آن را متعلق به خود میدانند، بتوان به نتیجهای رسید.
ویکتور خارا شکنجه و کشته شد چون صدای موسیقاییِ سالوادور آلنده در شیلی بود. حال، شاید قاتلان او سرانجام در پیشگاه قانون قرار گیرند و عدالت در مورد آنها اجرا شود.
سرشت انسان به جنگ گرایش دارد یا به صلح؟ زیستشناسی تکاملی در این باره چه میگوید؟ آیا یافتههای زیستشناسان و روانشناسان را میتوان به کل نوع بشر تعمیم داد؟
در عصرِ جهانیشدن، واقعگرایی سیاسی پاسخگوی نیازهای دنیایی به هم پیوسته نیست. هر چند بیتردید در مرحلهی بعدی تکاملِ اجتماعیِ انسان، صلحی جهانی پدید خواهد آمد اما اگر وحدت اساسی نوع بشر را نپذیریم و بر اساس آن عمل نکنیم، راه صلح از میان خون و آتش خواهد گذشت.
جمعیت، موقعیت جغرافیایی، تولید ناخالص داخلی، ایدئولوژی، میزبانی المپیک و اعطای تابعیت به ورزشکاران خارجی چه تأثیری بر عملکرد کشورها در بازیهای المپیک دارد؟ از سیاستهای چهارگانهی لازم برای کامیابی در المپیک چه میدانیم؟ معیارهای کیفی و کمّی ارزیابی موفقیت در المپیک چیست؟