تب‌های اولیه

آیا همه پوپولیست هستند؟

یان ورنر-مولر

«پوپولیسم»، به عنوان یک پدیده‌ی سیاسی و اجتماعی گسترده، چهره‌ی بسیاری از کشورها را دگرگون کرده و زمام آن‌ها را به دست «پوپولیست‌ها» داده است. پوپولیسم چیست و پوپولیست‌ها کیستند؟ یک استاد نامدار علوم سیاسی، در کتابی که اخیراً منتشر کرده، بحث‌های راهگشایی در این باره ارائه می‌دهد؛ ترجمه‌ی کامل این کتاب به شکل مقالات جداگانه در «آسو» منتشر می‌شود.

سکسِ مجازی

زیگمونت باومن

مصرف‌گرایی چه پیامدهایی برای روابط جنسی دارد؟ چه تفاوت‌هایی میان پیوندهای «آنلاین» و «آفلاین» می‌توان یافت؟ چرا هم‌زمان با گسترش روابط جنسی گوناگون میان شمار فزاینده‌ای از مردم، احساس حقارت، تنهایی و میل شدید به پیوندهای گرم انسانی افزایش یافته است؟

درباره‌ی زوال اعتماد و رونق خودپسندی

زیگمونت باومن

اکنون مدتی است که «اعتماد» و دوران عسرتش در کانون توجه نسخه‌پیچ‌های امور اجتماعی و سیاسی قرار گرفته، نسخه‌پیچ‌هایی که از لجاجت بیماری‌های گوناگون بیماران‌شان نگران‌اند‌، و از مقاومت سرسختانه‌ی این بیماری‌ها در برابر درمان و از بیهودگی چشمگیر داروهای موجود در قفسه‌ی داروخانه‌ها سرخورده و مأیوس شده‌اند.

علم هم بر ایمان استوار است

زیگمونت باومن

مخالفان دین، که به فایده‌ی کاربردهای بشریِ مذهب و ارزش تأثیرگذاری‌ آن بر زندگی انسان شک دارند، می‌خواهند عقاید دینی را بی‌اعتبار کنند و می‌گویند که مردم این عقاید را (برخلاف شناخت سکولاری که «متخصصان» عرضه می‌کنند) بر اساس «ایمان» می‌پذیرند، نه «دلیل و مدرک».

عدالت چیست؟ و چگونه باید آن را تحقق بخشید؟

زیگمونت باومن

آمارتیا سِن در جستار «عدالت در دنیای جهانی» (۲۰۱۱)، و همچنین پیشتر در کتاب «ایده‌ی عدالت» (۲۰۰۹)، بدون حاشیه‌روی به ما می‌گوید که از رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ چه درس‌هایی می‌توان آموخت: ثروت آدم‌های بسیار پول‌دار تا حدی کاهش یافت اما کم‌درآمدترین افراد، آدم‌های مستقر در «قاعده‌ی هرم»، در سطح محلی یا جهانی، بودند که بیش از همه از این رکود آسیب دیدند.

درباره‌ی مردمی که به خیابان‌ها آمده‌اند

زیگمونت باومن

در تاریخ ۱۴ ژوئیه‌ی ۱۷۸۹، لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه در دفتر خاطراتش تنها یک کلمه نوشت: «هیچ.» آن روز، عده‌ای از انقلابیون فرودست پاریسی به خیابان‌هایی سرازیر شدند که بی‌تردید به حضور و پرسه زدن دسته‌جمعیِ بینوایان عادت نداشت. در این روز، انبوهی از آنها به این خیابان‌ها رفتند و آن قدر ماندند تا زندانبانان را مستأصل کرده و باستیل را تسخیر کردند.

مهارت یافتن در مهار کردن خشم

مارتا نوسبام

در تاریک‌ترین روزهای جنگ جهانی دوم، گاندی گفت: «باید با نگاهی آرام و مهربان، چشم در چشمِ جهان بدوزیم، هرچند امروز دیدگان دنیا خونین است.» این همان جانِ کلام آشیل در نمایش‌نامه‌ی «الاهگان انتقام» است: دنیا عمدتاً بر مدار خشم و تلافی‌جویی چرخیده، اما بگذارید چیز بهتری بیافرینیم، هم در خود و هم در فرهنگ سیاسی‌مان. بیایید از راه و رسم کنونیِ جهان پیروی نکنیم.

آلبر کامو؛ عصیان می‌کنم، پس هستیم...

زیگمونت باومن

کامو اعتراف می‌کرد که «به تاریخ انسانی بدبین و به انسان خوش‌بین است»، انسانی که تأکید می‌کرد، «تنها آفریده‌ای است که نمی‌پذیرد آن چه هست باشد.» به نظرِ کامو، «آزادی انسان چیزی نیست جز امکانِ بهتر بودن» و «تنها راهِ برآمدن از پسِ جهانی ناآزاد این است که چنان کاملاً آزاد شوید که وجودتان سراپا عصیان باشد.»