تب‌های اولیه

غبار اندوه و ماتم

اِیپریل ریس

لیزا شولمان، عصب‌شناسی که شوهرش را نه سال پیش بر اثر سرطان از دست داد، چنین به یاد می‌آورد: «غم و ناراحتی جدی‌ای وجود داشت اما مشکل اصلی این نبود؛ گم‌گشتگی و بیگانه‌شدن با محیط بود. احساس می‌کردم که در جهانی کاملاً بیگانه بیدار شده‌ام، چراکه کل زیربنای زندگی روزمره‌ام از اساس محو شده بود.»

شبکه‌های اجتماعی و خویشتنِ مُعوَج

مارک میلر، بن وایت

شبکه‌های اجتماعی درباره‌ی اینکه واقعاً که هستیم، احساس بدی در ما به وجود می‌آورند. علم عصب‌شناسی توضیح می‌دهد که چرا چنین است و ما را برای دفاع از خود، توانمند می‌کند.

برای پیشبرد حقوق بشر، باید از عصب‌شناسی الهام گرفت

دانشگاه براون

قانون حمورابی. ماگنا کارتا. اعلامیه‌ی استقلال. در طول تاریخ بشر، چنین نوشته‌هایی ادعا کرده‌اند که مردم شایسته‌ی آزادی، امنیت و شرافتاند. چرا به‌رغم تفاوت‌های فرهنگی عظیم میان قاره‌ها و تنوع اجتماعی شدید در پهنای هر قاره، مفاهیم بنیادین در این بیانیه‌های حقوق بشر عمدتاً ثابت باقی مانده‌اند؟ به گفته‌ی دو نفر از دانشمندان دانشگاه براون، علت این است که همه‌ی انسان‌ها از نظر نظام عصبی به یکدیگر شباهت دارند.

معنویت حالتی ذهنی است که همه، دین‌دار یا غیر دین‌دار، می‌توانند به آن دست یابند

تال دوتان بن-سوسان

ویلیام جیمز، پدر روانشناسی غربی، در سال ۱۹۰۲، تجارب معنوی را حالاتی از آگاهی برتر تعریف کرد، فرایندی که نتیجهی تلاش انسان برای درک اصول کلی یا ساختاری جهان از طریق تجربه‌ی درونی است. عصارهی نظریهی او درباره‌ی معنویت را می‌توان با واژهی «احساس تعلق» بیان کرد؛ حالتی دال بر این واقعیت که اهداف فردی فقط در چارچوب منافع جمعی، یا به عبارت دیگر در ارتباط با دیگران و کل جهان تحقق می‌یابد.

حالت گرسنگی

مایکل گراتزیانو

گرسنگی، هر چه می‌خواهد باشد، حالتِ ذهنیِ تحریک‌شده‌ای است. روان‌شناسان دست‌کم یک سده است که چنین حالاتی را بررسی کرده‌اند. همه‌ی ما قبل از شام احساس گرسنگی می‌کنیم و پس از ضیافتِ شام احساس سیری، اما آن لحظات در واقع ظاهر قضیه است. گرسنگی فرایندی است که همیشه حضور دارد، همیشه در پس‌زمینه عمل می‌کند، و فقط گاهی به سطح آگاهی وارد می‌شود.

تو، خود این جهانی

تیم پارکس، ریکاردو مانزوتی

در هر نگاه مادی‌گرایانه‌ای به مقوله‌ی خودآگاهی، مسئله‌ی آزادیِ اراده مشکلی حیاتی محسوب می‌شود. یک آدم مدرن و روشنفکر تمایل دارد که بپندارد مفهوم استعاری و غیرمادی روح فناناپذیر را کنار نهاده و در ازای آن به درکی علمی و دقیق از خودآگاهی و خودیت نائل آمده است، خودیتی که متشکل از میلیاردها نورون در مغز همراه با چند تریلیون سیناپس‌های آن و مجموعه‌ای از فرایندهای الکتریکی و شیمیایی است.

در دفاع از همدلی

الیزابت سیگال

همدلی، شریک احساسات شخص دیگری شدن و در نتیجه به فکر او بودن و غم او را خوردن، در جامعه‌ی ما معمولاً نوعی فضیلت به شمار می‌رود. سی دانیل باتسون، روان‌شناس نامداری که درباره‌ی همدلی پژوهش می‌کند، خاطرنشان می‌سازد که هرچند تعاریف گوناگونی از همدلی ارائه شده اما همگی در این مورد توافق‌ دارند که همدلی فرایند تجربه کردن و فهمیدن احساسات دیگران است.

چگونه ذهن و بدن برای فهم جهان با یکدیگر گفتگو می‌کنند

سارا گارفینکل

آیا تا کنون در موقعیتی بوده‌اید که وقتی تصور می‌کردید تنها هستید، شنیدنِ ناگهانیِ صدای کسی شما را غافل‌گیر کرده باشد؟ در چنین حالتی حتی وقتی آن شخص به خاطر غافل‌گیر کردنِ شما، عذر خواهی می‌کند، تپش شدید قلب شما ادامه می‌یابد. شما از این تأثر درونیِ خود آگاهی دارید. اما این آگاهی چه نوع تجربه‌ای است و درباره‌ی رابطه‌ی میان قلب و مغز به ما چه می‌آموزد؟