تب‌های اولیه

چگونه‌ اقتدارگرایی رؤیاها را دگرگون می‌کند

میری جوشو

مدتی کوتاه بعد از آن که هیتلر در سال ۱۹۳۳ به قدرت رسید، یک زن سی‌ساله‌ در برلین خواب‌های عجیبی دید. در یکی از آن‌ها تصاویر معمول در محله‌شان غایب بودند و به جای آن‌ها پوسترهایی گذاشته شده بود که بیست کلمه‌ی ممنوع را فهرست می‌کردند. اولین کلمه «خداوند» بود و آخرین کلمه «من».

پیش به سوی طوفان

جوزف ترونزو

پذیرش و تعهد درمانی به مردم کمک می‌کند تا انعطاف‌پذیری روانشناختی خود را پرورش دهند، به ویژه در رابطه با احساسات و هیجانات جسمانی، حتی اگر عذاب‌آور و دردناک باشند. نکته‌ی مهم این است که این کار باید فارغ از قضاوت صورت بگیرد، زیرا این کار به شما اجازه می‌دهد تا برای زندگی خود نه بر اساس کنترل یا اجتناب از ناراحتی یا دردی که آن را تجربه می‌کنید بلکه بر مبنای حرکت به سمت ارزش‌ها و آنچه برایتان ارزشمند و معنادار است، تصمیم بگیرید.

چرا فروید از مارکس خطرناک‌تر است؟

سما روحبخشان

چرا کسانی که خود قربانیان چارچوب‌های تعریف‌ شده‌ی حاکم هستند تبدیل به ضابطان مجازات برای متخلفین می‌شوند؟ این قوانین را چه کسی وضع می‌کند؟ چه کسی این اصول بنیادین را تعریف و روش‌های پاسداری از آن را تبیین کرده است؟ آیا همراهی با ایشان صرفاً به دلیل تنیدگی باورها و ارزش‌هاست؟

تصوف و روان‌کاوی دیدگاه مشترکی دارند

امنیه شکری

حتی در افکار انقلابی‌ترین اندیشمندان نیز می‌توان نکاتی یافت که به شکل غریبی آشنایند. زیگموند فروید هم از این قاعده مستثنا نیست. اعراب در میان مجموعه‌ی آرای فروید، ایده‌هایی شبیه به آرای اندیشمندان سنتی اسلام یافتند. در دهه‌ها‌ی ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، هنگامی که اندیشمندان عرب آثار فروید را به عربی بر می‌گرداندند، دست به دامن ابن عربی، صوفی بزرگ، شدند.

چرا مردم از رهبران مستبد استقبال می‌کنند؟

دیوید لوینگیتون اسمیت

چرا مردم بارها از به قدرت رسیدن رهبران اقتدارگرا و مستبد استقبال کردهاند؟ هزاران سال است که فیلسوفان و نظریهپردازان سیاسی کوشیدهاند علت تن دادن مردم به رهبران مستبد و در نتیجه مشارکت خودخواسته در سرکوب خودشان را تبیین کنند. امروزه این مسئله، با توجه به افزایش خطرناک رژیمهای اقتدارگرا در سرتاسر جهان، همچنان پرسشی مهم محسوب میشود.

امپراتوری بریتانیا در «خواب‌ها»ی استعمارشدگان چه می‌دید؟

اریک لینستروم

در اوایل سده‌ی بیستم که دامنه‌ی مستعمرات اروپایی‌ها هنوز در سراسر جهان گسترده بود، روان‌کاوی به عنوان رشته‌ای پیشرو در حیطه‌ی علوم انسانی ظهور کرد. مقامات امپراتوری بریتانیا برای درک بهتر اتباع تحت استعمارشان به پژوهشی غیرعادی دست زدند: گردآوری، ثبت، و تحلیل خواب‌های اهالی مستعمرات خود در جنوب آسیا، آفریقا، و جزایر اقیانوس آرام. اما نتایج این تحقیقات آن چیزی نبود که استعمارگران انتظار داشتند.

نیچه، و «بازگشت جاودانِ همان» عشق، سالومه

ایرج قانونی

ویل دورانت در کتابش لذات فلسفه از شکست‌های عشقی و ناکامی مردان اندیشه در برابر زنان می‌گوید، از ناکامی شوپنهاور در برابر مادرش و نیز این‌که معشوقه‌ی زیبای ونیزی‌اش او را ترک کرد و عنوان لرد بایرون و صباحت منظرش را بر او ترجیح داد. او از دیگر فیلسوفانِ زن‌ستیز روایت‌های مشابه کرده است و نتیجه گرفته است که زن‌ستیزی آن‌ها در آثارشان ناله‌ها‌ و فریادهای جنگجویان شکست‌خورده‌ای بیش نیست که این گونه انتقام می‌گیرند! قهرمانان اندیشه‌ای که در پای زیبایی به خاک افتاده‌اند.

آیا جنگ اجتناب‌ناپذیر است؟

جفری گوردون

در سال ۱۹۳۲ بزرگترین نابغه‌ی قرن بیستم نامه‌ای اضطراری به بانفوذترین روانشناس قرن نوشت. در آن نامه، آلبرت اینشتین از زیگموند فروید پرسید «آیا راهی وجود دارد که بشریت را بتوان از تهدید جنگ رهانید؟» این نامه در همان سالی نوشته شد که شهروندان آلمانی با رأی خود حزب نازی را به قدرتمندترین حزب در آلمان تبدیل کردند.